بی قرارم، شبِ پایانِ غزلخوانی هاست
بی تو افکارِ قلم غرقِ پریشانی هاست
خانمان سوز تر از عشق ندیدم هرگز!
مثلِ یک زلزله که باعثِ ویرانی هاست
عاشقی جرمِ قشنگیست که تاوان دارد
عشق، جرمِ همه ی بی سر و سامانی هاست
پیچِ گیسوی تو آشوبِ عجیبی دارد
مثلِ آشفتگیِ دولتِ ساسانی هاست
هر چه دورم بکنی دل به تو نزدیک تر است
غمِ دل کندنِ از تو نه به آسانی هاست
اشتیاقی که به دیدارِ تو دارم شب و روز
مثلِ شوقی ست که در بچه دبستانی هاست
سلام
لطف کردید