برای من مایه مباهات است که از زندگی و مرگ مردی یاد کنم که بر شکوه و غنای معنوی کشور ما افزوده است؛ مردی که زندگیای بارور داشت؛ بدان معنی که نرمیها و درشتیهای روزگار را آزمود، برای آزادی و سربلندی وطن خود تلاش کرد، به زندان رفت، خانهنشین شد، به نمایندگی ملت انتخاب گردید، به اوج شهرت رسید، در کشمکشهای سیاسی زورآزمایی نمود، مقام وزارت یافت و سرانجام بیماریای دراز او را چون شمعی کاهید و اندکاندک خاموش کرد.
بهرغم مرارتها و محنتهای فراوانش، من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهان او افکند، معنا و جوهر حیات را شناخت و قدر دانست، در دورانهایی از عمر خویش این موهبت را یافت که از گفتن "نه" نهراسد، گره از زبانش باز بود و هرچه میخواست بهوجهی زیبا و شورانگیز بیان میکرد. همسری مهربان و فرزندانی اهل داشت که خود در شعرهایش با خشنودی از آنان یاد کرده است، در گفتهها و نوشتههایش مردم بینوا و مظلوم را از یاد نبرد و در کمتر دورانی از عمر خویش از غم ایران غافل ماند.
آثار ادبی از سبک زندگی صاحبانشان جدایی ناپذیرند. در نزد شاعر راستین، زندگی درونی با زندگی برونی همآهنگ میگردد، یعنی کسی که آفریننده کلام زیبا و ترجمان اندیشههای بلند گشت، نمیتواند روال عمر خود را چنان قرار دهد که با اصول زیبایی و فضیلت تغایری یابد. من لااقل در زبان فارسی استثنایی بر این اصل نمییابم. شاعران مداح و تنپرور و خودپرست ولو قدرت و استعدادی در تلفیق عبارات و موزون کردن کلمات داشتهاند، هرگز نتوانستهاند در میان مردم راه یابند و مقامی پاینده و گرم در دل روزگار بهدست آورند. اینان استادانی بودهاند که هنر شاعری را پیشهای برای کسب جاه و مال قرار داده بودند، و حال آنکه شعر، منبعی دیگر و قلمروی دیگر دارد.
در زبان فارسی دهها هزار شاعر شعر سروده و دیوان تنظیم کردهاند. تعداد کسانی که هماکنون دیوان آنان در دست مانده است از صدها درمیگذرد، ولی به بیست تن نمیرسند شاعرانی که بر سراسر قرون گذشته سایه افکنده باشند و اکنون نیز درخشانتر از همیشه جلوه کنند. این بیست تن یا کمتر، بدون شک کسانی نیستند که در ترکیب کلمات و آراستن قوافی تواناتر از دیگران بودهاند؛ نه، راز بزرگ بودن و جاودانی ماندن اینان در موضوع و معنایی است که دربرگرفتهاند، یا بهعبارت دیگر مربوط به وسعت قلمرو فکری آنان است.
شاعری را نمیتوان بزرگ نامید، مگر آنکه سینه گشاده داشته باشد، تا عالم وجود با همه نقیصهها و آراستگیها و خوبیها و زشتیهایش در آن جای گیرد.
شاعران کوهپیکری مانند هومر و دانته و شکسپیر و فردوسی و مولوی، کسانی هستند که بازوان خود را چون کمربندی به گرد کائنات افکندهاند. گویندگان نامدار دیگر نیز که برادران کوچکتر اینانند، هر یک به فراخور خویش اقلیمی را در سیطره طبع دارند.
همه اینان از حیطه وجود خود پای بیرون نهاده و با بشریت پیوند جستهاند، سراینده دردها و شادیها و امیدها و توفیقها و ناکامیهای او بودهاند، به نظم موجود گردن ننهادهاند و زندگیای بهتر و دنیایی موزونتر را برای آدمی آرزو کردهاند.
اکثر اینان چه در زندگی و چه در شعر، نمونههای برجستهای از کسانی هستند که میتوان آنها را گویندگان "نه" نامید؛ چه، در برابر آیینهای ظالمانه و زور و زر تسلیم نشدند و سعادت مادی و آسایش، و گاه جان خود را فدا کردند و به خیل شهیدانی پیوستند که "پرومته پهلوان" (1) سرسلسله آنان بود.
"دانته" نیمی از عمر خود را در تبعید بهسر برد، "ناصرخسرو" فقر و دربهدری و تکفیر و تهدید بهخود خرید، "بایرون" جان خویش را بر سر استقلال یونان نهاد، "پوشکین" سالها با دستگاه بیدادگری درآویخت و سرانجام برای دفاع از ناموس و شرافت خود در "دوئل" کشته شد، "گارسیا لورکا" (2) در راه آزادی ملت خویش جنگید و در بهار جوانی تیرباران گشت. نظیر اینان در سراسر تاریخ، در همه سرزمینها، صدها شاعر دیگر بودهاند که کوشیدهاند تا راهی بهسوی روشنی بیابند و زندگی خویش را قربانی کردهاند.
از روزی که بشر به ترکیب عبارات موزون آغاز کرده است تا به امروز، نابسامانیهای جهان و بیداد و تبعیض و جنگ و جهل و فقر، هیچگاه مورد قبول شاعران واقعی نبوده است. همه آنان درباره نظم ناهشیوار موجود، زبان به ناله یا نفرین یا استهزا یا فریاد گشودهاند. از حماسه سرایان و تراژدی پردازان تا سرایندگان غنایی و عرفانی، هر یک به شیوه خود نارضایی بشر را در آثار جاویدان خویش جلوهگر ساختهاند، بهنحوی که میتوان گفت بسیار ارزندهترین شاهکارهای ادبی جهان در میان آثاری یافت میشوند که از "جوهر عصیان و انکار" مایه گرفتهاند.
جدال بین شاعران و قوای نامریی و شریر، یا هوسبازان چنانکه در یونان قدیم بدان معتقد بودند، یا چرخ و فلک و ستاره و سپهر و روزگار و تقدیر چنانکه در ادبیات ما و بعضی ملتهای دیگر از آنها یاد شده است، یکی از غنیترین فصول ادبیات هر قوم را تشکیل میدهد.
زبان خود ما از نظر اشتمال بر مفاهیم "طغیان و اعتراض" یکی از زبانهای ممتاز دنیاست و خیام و حافظ دو نمونه والای شاعرانی هستند که در کمال دلیری و استادی در این راه قدم نهادهاند و شاید علت اصلی محبوبی و مقبولی آنان نیز همین باشد.
خیام
میگوید:
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان / برداشتمی من این فلک را ز میان
وز نو فلکی دگر چنان ساختمی / کازاده به کام دل رسیدی آسان
و
حافظ آرزو میکند که "فلک را سقف بشکافد و طرحی دیگر اندازد". یا در بیانی
رندانهتر میفرماید:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
دوبیتی
معروف باباطاهر نیز مبین همین شکایت است:
اگر دستم رسد بر چرخ گردون / ز حق پرسم که این چین است و آن چون
یکی را دادهای صد ناز و نعمت / یکی را نان جو آلوده در خون
از این نمونهها و همچنین نکات و کنایههای عرفانی دیگر که شوخ چشمی زمانه و ناهنجاری اوضاع را مینکوهد، در زبان ما بیشمار است.
و نیز درباره آنچه از انسان بر سر انسان میآید، هزاران هزار بیت میتوان یافت که حاکی از توجه شعرای فارسی زبان به همه جوانب ابتلاها و گمراهیهای بشری است. یکی از این منادیان محبت و مردمی و تقوی در عصر حاضر، "پروین اعتصامی" را باید گفت که از بدیعترین و دلاویزترین شکوفههای ادب فارسی است.
دوران اخیر همراه با دگرگونیها و تازگیهایی بوده است که خواه ناخواه اندیشه شاعرانه را نیز دگرگون کرده. جنبشهای ملی و بیداری سیاسی صد ساله اخیر و رستاخیز مشرق زمین، طبعها را متمایل به موضوعهای سیاسی و اجتماعی کرده و باب تازهای در ادبیات ما گشود. توجه به سرنوشت جامعه، استقلال سیاسی، آزادی و عدالت اجتماعی جایگزین پند و اندرز و ارشادهای عرفانی گردید. "سپهر غدار" و "فلک کژ مدار" اندکاندک جای خود را به حکام ستمپیشه و دیوانیان خودکام و بیگانگان سودطلب دادند. خلاصه آنکه عدهای از گویندگان ما آگاهی یافتند که بسیاری از شوربختیهای مردم ریشهای خاکی دارد و علل آن را باید در همین "دنیای دون" شناخت و چارهجویی کرد، گرانمایهترین این شاعران "ملکالشعرای بهار" بود.
بهار در یکی از دورانهای طوفانی ایران زندگی کرد (1330 – 1265 ه.ش). نزدیک 50 سال از عمر خود را در کشاکشهای سیاسی گذراند. تنها در این میانه چند سالی خانهنشین شد و توانست با مجال کافی به تتبع و تالیف و تصحیح متون قدیم پردازد. همین چند سال انزوا و همچنین حبسها و تبعیدها در پروراندن و بارورکردن طبع او تاثیر فراوانی داشته است.
"جواهر لعل نهرو" میگوید: «برای هر مرد لازم است که چند سالی در زندان بهسر برد!» بهار نیز که ازین موهبت بینصیب نماند، توانست تلخ و شیرین زندگی را بچشد، آبدیده و مجرب شود و سرچشمه الهام برای برخی از دلپذیرترین شعرهای خود بیابد. بهار شاعر مقتضیات است. حوادثی که در عصر او بر ایران گذشته و تلاطمهای روحی جامعه، به تمامی بر آثارش نقش گذاشتهاند. اگر بهار پنجاه سال زودتر به دنیا آمده بود، آثارش بهکلی رنگی دیگر میگرفت و شاید نمیتوانست خود را از قید جمود قرن رهایی بخشد. این رنگارنگی و تابش و گرمیای که در شعرهای اوست، برای آنست که از وقایع زنده مایه گرفتهاند.
به گمان من کوتاهترین وصفی که بتوانیم از بهار بکنیم، این است که بگوییم "یک ایرانی اصیل است" با همه حسنها و عیبهایش. سبک خراسانی نهتنها در شیوه شعری او سخت اثر نهاده، بلکه خلقوخوی او را نیز با خود هماهنگ کرده است. بهار چه در شعر و چه در رفتار، خراسان گذشته را بهیاد میآورد، با همه ناآرامیها و سرکشیها و تناقضها و تکاپوهایش، بهاضافه چاشنیای از افکار مغرب زمین.
در وصفالحالی که در جوانی بهنام "قلب شاعر" نوشته، خود را "تربیتناپذیر" و دارای "روح یاغی و بوالهوس" دانسته است. گرچه من شک دارم که این نوشته به تاثیر ادبیات و فکر فرنگی نوشته نشده و از تصنع مبرا مانده باشد، ولی در هر حال برای آشنایی با روح شاعر خالی از فایدهای نیست، ازینرو به نقل چند جمله از آن میپردازم.
مینویسد:
"چیزهایی را که مردم بد میدانند من گاهی خوب یا موهوم دانسته و چیزهایی را
که خوب میدانند، غالبا بلکه همیشه بد یا غیرقابل ذکر میشناسم، زیرا از تقلید بیش
از لزوم میگریزم."
"فقط تقوی و عدم اسراف و قاعده و نظم طبیعی و آزاد را دوست دارم، ولی قول نمیدهم که هیچوقت از خط تقوی و عدم اسراف و نظم خارج نشده باشم."
"به هیچ قاعده و در تحت هیچ حکم و در برابر هیچ چیزی جز تشخیص فکر خود خاضع نبوده و نخواهم بود. عشق هم مرا در پیش خود پست و خاضع ننموده است."
"من همیشه در کارها طرف سختتر و خطرناکتر و ظاهرا بیفایدهتر را اختیار میکنم."
"همیشه دوست میدارم که بر خلاف منطق و قاعده محیط، با صف قلیل و قریب به مغلوبیت همراهی کنم و میل هم ندارم که عوض این فداکاری را دیگران برای من تشخیص بدهند؛ زیرا دیوانگان در کارهای خود مزد نمیگیرند!"
آنچه از مجموع این نوشته استنباط میشود، حالت تنهایی، تکروی، غربت و رنج است، و جدایی شاعر از طریقی که اکثریت مردم میپیمایند. اشاره به بعضی خصوصیات روحی و پیچیدگیهای درونی که طرح آن بدین شیوه در ادبیات فارسی تا آنروز بیسابقه بوده، خاصه سبک نگارش، مینمایاند که بهار بر اثر مطالعه شعر و نوشتهای از شعرای رمانتیک یا نیمه رمانتیک اروپایی این حالات را در خود مکشوف یافته است.
در این مقاله، با نویسندهای لطیف طبع و حساس و پریده رنگ سروکار مییابیم که در گوشهای نشسته است و درون خود را میکاود و حال آنکه در شعرهای بهار، خراسانی مرد دیگری را میبینیم، خروشان و پرخاشجو، که عطشی فرونانشستنی برای دوستداشتن و خوارشمردن و عتابکردن و آموختن دارد.
اصولا چه در زندگی و چه در آثار بهار گاهبهگاه ناهمواریها و تناقضهایی دیده میشود. این تناقضها که در اینجا فرصتی برای اشاره بدانها نیست، در قبال خصایل ممتاز شاعر بدان درجه از اهمیت نیستند که سرزنشپذیر بهشمار روند. آنچه در زندگی انسان اصلی محسوب میشود، طریقی است که میپیماید و مشی کلیای است که در سیاست و اجتماع درپیش میگیرد.
چون
حاصل عمر و مجموعه آثار ملکالشعرا را در نظر آوریم، به خصوصیات ذیل برمیخوریم:
1- مردی است بیپروا و مقاوم و از گفتن و کردن آنچه به نظرش درست میآید، ابا
ندارد.
2- ایران را دوست دارد و در اندیشه اعتلا و آبادی اوست، این دوستی سرسری و موسمی نیست،
بلکه مبتنی بر معرفت به حال ایران است. گذشته او، ادبیات و فرهنگ او، زیباییها و
شوربختیهای او را میشناسد و او را شایسته دوستداشتن میشمرد.
3- مردم بینوا و مستمند و نادان را از یاد نمیبرد، در حق آنان دلسوز است، مستحق
زندگی بهترشان میشناسد و از بیخبری و تعصب آنان متاسف و خشمگین است.
4- در برابر اندیشههای نو و تحول زمان و پیشرفتهای علم، باز و پذیرنده است.
متحجر و خام نیست و از تماشای آثار تمدن جدید و ثمرههای دانش بهوجد میآید.
5- زحمتکش و قانع است. گرچه بیشتر عمر خود را در کشمکش و دغدغه و نابسامانی گذرانیده
و فرصت و فراغت خیال که لازمه اشتغال به امور فکری و ادبی است، برایش فراهم نبوده،
با این همه میراث فرهنگی او از نظر کمیت نیز گرانسنگ است.
6- از همه مهمتر آنکه تمایلی در او به بلندی و روشنی و زیبایی و عدالت است و این
واجبترین صفتی است که شاعر باید داشته باشد و آن را نهتنها در زبان، بلکه در
رفتار و شیوه زندگی و روش اجتماعی نیز بنمایاند.
درباره شعر بهار من قصد اطاله کلام ندارم، خاصه آنکه حق آن در یک خطابه یا مقاله ادا نمیتواند شد. بهار خود را در انواع شعر آزموده است و گوناگونی و پهناوری آثارش بهنحوی است که هر جنبه و نوع آن مستلزم تفحص و بحث جداگانه است. آنچه در اینجا میتوانم بگویم، تنها اشارهایست.
بهار نخستین کسی نیست که بازگشت به سبک خراسانی را رواج داد، ولی برجستهترین عامل این نهضت بهشمار میرود. اگر نسل کنونی توانسته است به سرچشمه زلال و گوارای شعر فارسی بازگردد و بار دیگر طعم بلندی و روشنی و استواری را در سخن بچشد، باید بیش از هرکس دیگر از ملکالشعرای بهار سپاسگزار باشد. غرض آن نیست که حق استادان دیگر معاصر اندک گرفته شود، ولی بهار با خصایصی که در خود جمع داشت توانست نهتنها شاعر خواص باشد، بلکه در دل عامه نیز راه یابد.
شعر بهار نموداری از تلفیق خوشگوار کهنه و نو و قدیم و جدید است، و این هنر خاص اوست که از بهکاربردن کلمات ناشاعرانه، فرنگی یا عامیانه دریغ نورزد، بیآنکه به ابتذال بگراید. قصاید بهار درحالی که همان صلابت و خرمی شعرهای دوران سامانی و غزنوی را داراست، غالبا از مسایل روز و مباحث سیاسی موضوع گرفته و تردستی او در جمع این دو عنصر متضاد گاه به اعجاز نزدیک میشود.
آنچه شعر بهار را از بسیاری از شعرهای کهن سبک همزمان او متمایز میسازد، خون و حال و آب و رقصی است که در آنهاست. قصاید او مانند بدن گرم زنده است و مانند میوه آبدار و شفاف است. کلمات کهنه و فراموش شده در دست او از نو جان میگیرند و حتی اگر معنای آنها نیز بر خواننده مفهوم نگردد، همان نوازش موسیقی و خروش درونی شعر به تنهایی او را میربایند.
نکته گفتنی دیگر این است که ملکالشعرا در نوکردن شعر فارسی و ایجاد سبک تازه کنونی نیز مقامی بلند دارد و از کسانی است که راه را برای شعرای نوپرداز گشودهاند.
پانوشتها:
(1) پرومته: خدای آتش در یونان قدیم. بنا بر اساطیر یونان، وی بنیانگذار تمدن بشری
است و کسی بود که آدم را از خاک سرشت و برای آنکه جان در تن او بدمد، آتش را از
آسمان ربود و به زمین آورد. ازین رو، ژوپیتر بر او خشم گرفت و فرمان داد تا بر کوههای
قفقاز میخکوبش کنند و گرگی را فرستاد تا از جگر او خوراک کند. سرانجام پس از شکنجههای
دراز بیحساب، هرکول او را نجات داد. پرومته آیت سرکشی و پایداری و دلیری است.
(2) گارسیا لورکا: شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی (1936 – 1899) که در جنگهای
داخلی اسپانیا شرکت جست و پس از شکست جمهوریخواهان در 37 سالگی تیرباران گردید.
"ارنست همینگوی"، نویسنده بزرگ آمریکایی است که بهوسیله اسلحه با زندگی وداع گفت.
به گزارش ایسنا، "ارنست میلر همینگوی" نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی و برنده جایزههای "پولیتزر" و نوبل ادبیات، روز بیستویکم جولای 1899 در ایلینویز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد.
او که به ورزشهای بوکس و فوتبال علاقهمند بود، در کلاسهای ادبیات انگلیسی استعدادش را خیلی زود بروز داد و توانست در روزنامه مدرسه و یک نشریه محلی با نام مستعار "جی. آر" که برگرفته از نام قهرمان ادبی او، "رینگ لارنر" بود، مطالب خود را بنویسد.
وی بعد از پایان دبیرستان، بهدنبال تحصیلات عالیه نرفت و شغل نویسندگیاش را بهعنوان یک خبرنگار تازهکار در نشریه "کانزاس سیتی استار" ادامه داد. او تنها شش ماه در روزنامه کار کرد؛ اما در طول عمر نویسندگیاش، سبک خاص نگارش خود، یعنی استفاده از جملات و پاراگرافهای کوتاه، نگاه مثبت و استفاده از زبان ساده را سرلوحه کارش قرار داد.
با آغاز جنگ جهانی اول، سعی کرد به عضویت ارتش آمریکا درآید؛ اما بهعلت ضعف بینایی، در ارتش صلیب سرخ پذیرفته شد. مشاهده اولین کشتهها در جنگ، در او احساس ترس ایجاد کرد؛ اما زمانیکه یکی از همرزمانش چند خط از قسمت دوم کتاب "هنری چهارم" نوشته "شکسپیر" را برای او خواند، آرام گرفت. تاثیر این نوشته بهحدی بود که در "زندگی کوتاه و شاد فرانسیس مکومبر" که از معروفترین داستانهای کوتاهش است، به آن اشاره کرده است.
با اینکه در جریان جنگ مجروح شد، اما بهخاطر کمک به یک سرباز ایتالیایی زخمی، از دولت ایتالیا نشان نقره شجاعت در جنگ دریافت کرد. "همینگوی" پس از انتقال به بیمارستانی در ایتالیا، به یکی از پرستاران آمریکایی بیمارستان علاقهمند میشود؛ اما پرستار برخلاف قرارهایشان، به یک سرباز ایتالیایی علاقهمند میشود و همین ضربه روحی، مقدمهای برای یکی از اولین رمانهای او با نام "وداع با اسلحه" میشود که در پایان داستان، "همینگوی" در یک انتقامجویی شخصی، شخصیت پرستار را میکشد.
پس از آنکه در سال 1921 با "هارلی ریچاردسون" ازدواج میکند به پاریس میروند. در آنجا به "جنبش مدرن پاریس" معرفی میشود که آغازگر تشکیل "مجمع تبعید آمریکا"، معروف به "نسل گمشده" میشود؛ نامی که همینگوی در رمان "خورشید همچنان میدرخشد" و کتاب شرح حالش به آن اشاره داشته است.
اولین کتاب همینگوی با نام "سه داستان و ده شعر" در سال 1323 در پاریس منتشر میشود. اولین اثر بهچاپ رسیده او در آمریکا نیز در سال 1925 و در قالب مجموعه داستان کوتاه "در دوران ما" به چاپ رسید. این کتاب از آن جهت برای او اهمیت داشت که استقبال جامعه ادبی از سبک نگارشی جملات کوتاه را دریافت.
از عادات او در این سالها، شببیداریهای زیاد بود که باعث میشد برای نمونه تنها در شش هفته بتواند "خورشید همچنان میدرخشد" را به پایان برساند.
بعد از ازدواج دوم با "پائولین پیفر" در سال 1927، داستان معروف "آدمکشها"ی او در مجموعه "مردان بدون زنان" منتشر شد.
در سال 1938، همینگوی مجموعه داستان "ستون پنجم و 49 داستان اول" را نوشت که "برفهای کلیمانجارو"، "برنده هیچ نمیبرد" و "تپهها فیلهای سفید را دوست دارند" معروفترین آنها هستند. در جریان جنگ داخلی اسپانیا در سال 1939، همینگوی رمان معروف "زنگها برای که بهصدا درمیآیند" را در کوبا نوشت و در سال 1940 آن را منتشر کرد. این کتاب، داستان وقایع حقیقی است که برای یک سرباز آمریکایی بهنام "روبرت جوردن" در جنگ با سربازان اسپانیایی اتفاق میافتد.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، نگارش کتاب "باغ عدن" را آغاز کرد که البته هرگز نتوانست آن را تمام کند و در سال 1986 بعد از مرگ او بهچاپ رسید.
یکی از سهگانه داستانهای دریایی همینگوی با نام "پیرمرد و دریا" در سال 1952 منتشر شد و با استقبال چشمگیری همراه بود؛ بهطوری که جایزه ادبی "پولیتزر" را در سال 1953 برای او بههمراه آورد. یکسال بعد از آن، موفقیت همینگوی با دریافت نوبل ادبیات کامل شد.
آثار ارنست همینگوی را به سه بخش رمان (رمان کوتاه، غیرداستانی و مجموعه داستان کوتاه) میتوان تقسیم کرد.
خالق "پیرمرد و دریا"، در اواخر عمر بهدلیل چند حادثه رانندگی، از جراحت و مصدومیتهای زیادی در بدن خود رنج میبرد و فشار خون بالا بههمراه مشکلات کلیه نیز او را آزار میداد. ابتلا به افسردگی موجب شد تا در سال 1961 اقدام به خودکشی کند؛ اما موفق نشد. بعد از سه هفته رواندرمانی، سرانجام روز دوم جولای 1961 در خانهاش در آیداهو به زندگیاش پایان داد.
طی پنج دهه گذشته بسیاری از روانشناسان، زندگینامهنویسان و روزنامهنگاران نظرات بسیاری درباره علت خودکشی ارنست همینگوی ارایه کردهاند، اما اخیرا یکی از دوستان نزدیک این نویسنده مدعی شده است که اعمال فشارهای روانی از سوی یکی از اعضای "اف.بی.آی" موجب شد همینگوی در زمانی که همسرش خواب بود، در خانه خود به زندگیاش پایان دهد.
این در حالی است که "ای. ای هاچنر"، دوست و همکار همینگوی که 13 سال از عمر خود را با وی گذرانده است، فرضیهای جدید را ارایه داده است. وی معتقد است همینگوی میدانست که مدت زیادی تحت نظر "ادگار هوور"، مامور اف.بی.آی، بود. اف.بی.آی به رابطه این نویسنده با کشور کوبا مشکوک بود و همین مراقبتها و ترس از کشتهشدن توسط این گروه وی را بیشتر به سمت خودکشی سوق داد.
برخی معتقدند چون همینگوی به این نتیجه رسیده بود که دوران طلایی نویسندگیاش بهپایان رسیده، به افسردگی مبتلا شده و خودکشی کرده است. بعضی دیگر بر این باورند که نویسنده "زنگها برای که بهصدا درمیآیند" از اختلال شخصیتی رنج میبرده است.
"دانته آلیگیری" شاعر سرشناس ایتالیایی که به "دانته" مشهور است، 690 سال پیش در چهارشنبه (چهاردهم سپتامبر 1321 میلادی) درگذشت.
به گزارش ایسنا، دانته که اثر ماندگار او بهنام "کمدی الهی"، برجستهترین کتاب نوشته شده به زبان ایتالیایی محسوب میشود و از شاهکارهای ادبیات جهان است، 742 سال پیش در سال 1265 در فلورانس ایتالیا متولد شد. او در خانواده سرشناس "آلیگیری" به دنیا آمد و در هفت سالگی مادرش را از دست داد.
درباره تحصیلات دانته مدارک زیادی در دست نیست؛ اما گفته میشود که در خانه خواندن و نوشتن را فراگرفته است. علاقهاش به شعر شاعران دورهگرد و همچنین شعر لاتین کلاسیک، او را بهسمت ادبیات آورد. دانته در دانشگاههای فلورانس و پالودا تحصیل کرد و به رشتههای فلسفه و طبیعی و اخلاق علاقه زیادی داشت.
در 30 سالگی به فعالیت سیاسی پرداخت و به عضویت شورای 100 نفره در فلورانس درآمد. او در سال 1300 یکی از شش حاکم فلورانس شد. دانته در سال 1302 پس از اشغال فلورانس توسط "شارل دووالو" به مخالفت با سیاستهای پاپ پرداخت و به تبعید محکوم شد. او تهدید شد چنانچه به فلورانس برگردد، در آتش سوزانده خواهد شد، اما در تبعید نیز دست از مبارزه علیه ارتجاع کلیسا برنداشت.
معروفترین اثر دانته بهنام "کمدی الهی"، داستان سفر او به جهنم، برزخ و بهشت است. او این اثر را به زبان جدیدی که آن را ایتالیایی مینامید نوشت، که البته در آن، عناصری از زبان لاتین و گویشهای محلی نیز دیده میشوند. با اینحال، خوانندگان این اثر نمیدانند چگونه این کتاب بسیار جدی، کمدی نامیده شده است. شاید یکی از دلایل آن، این بود که در دوران دانته تمام آثار ادبی مهم به زبان لاتین نوشته میشدند و سایر آثاری را که به زبانهای دیگر نوشته میشدند، کمدی میگفتند.
"کمدی الهی" از زبان اول شخص است و دانته در این کتاب، سفر خیالی خود را به دوزخ، برزخ و بهشت تعریف میکند. در این سفر، دانته دو راهنما دارد. در دوزخ و برزخ، راهنمای او "ویرژیل"، شاعر ایتالیایی است که چند قرن پیش از دانته زندگی میکرده و در بهشت، راهنمای او، "بئاتریس" است.
از دیگر آثار این شاعر بزرگ ایتالیایی به "ضیافت آهنگها" و "سلطنت" میتوان اشاره کرد، که البته به زبان لاتین هستند.
9سالی میگذرد که حسین در "دژکوه" آرمیده؛ همو که آهسته در گوش باد میگفت: «من حسینم، پناهیام، خودمو میبینم، خودمو میشنفم، تا هستم جهان ارثیه بابامه، سلاماش و همه عشقاش و همه درداش، تنهاییاش. وقتی هم نبودم مال شما.»
به گزارش مهر، سال 1335 در روستایی کوچک در کهگیلویه کودکی متولد شد «هراسان از حقایقی که چون باریکهای از نور، از سطح پهن پیشانیش میگذشت.» کودکی که فارغ از هجای ناهنجار بودنها و نبودنها، چگونه ماندن را آموخت و «مشکلات راه مدرسه باعث شد تا به باران با همه عظمتش بدبین شود.»
حسین پناهی کودکی است که «در 11 سالگی با سری تراشیده و کت بلندی که از زانوانش میگذشت به دنیای کفش پا نهاده.» کودکی روستایی که «در حسرتی مجهول، سهم گندم خود را به بلدرچینهای گرسنه میبخشید.» همو که با فلسفه عشق به ستارهها میاندیشید و میخواند، «وقتی جغدها میخواندند و به جای کشتن مارها، از پاهایش مواظبت میکرد.»
حسین به تعبیر خودش «یک روستازاده حیران است که الاکلنگ وجودش در گذر از تضادهای ناگزیر و ناخواسته در برخورد با مسایل به شکل اغراقآمیزی در نوسان فرازها و فرودهاست.» روستازادهای که «کفایت میکرد او را حرمت آویشن و از دیوار راست بالا رفت به معجزه کودکی با قورباغهای در جیبش.»
این روستازادهای کوچک با دغدغههای بزرگ راهی شهر شد و چندی نگذشت که در هیات طلبهای جوان به روستا بازگشت و گفت: «خدا، تو جوانه انجیره؛ خدا، تو چشم پروانه است وقتی از روزنه پیله اولین نگاهش به جهان میافته، بام ذهن آدمی، حیات خانه خداست.» مردی که «به سرانگشت پا هرگز دستش به شاخه هیچ آرزویی نرسید»، دوباره ترک دیار میکند و روزگارش با غربت و تنهایی عجین میشود.
پناهی
شاعری بود که در کالبد کوچکش نمیگنجید و «حراج میکرد همه رازهایش را یک جا، دلقک
میشد با دماغ پینوکیو.» حسین با دلمشغولیهای زمانه بیگانه بود و دلتنگ کفشهایی
که «ابتکار پرسههایش بود و چتری که ابداع بیسامانیهایش.» حسین پناهی شاعری بود
که با زندگیش شعر میسرود، با زندگیش فیلسوف بود و با زندگیش در سایه خیال میزیست.
حسین را از نوشتههایش میشناسند، گرایش او را به کودکیهایش میستایند و او را فارغ از سینما، تئاتر، نویسندگی و شعر، کودکی میبینند که در عروج به انسانیت به رتبهای دست یافته است.
مردی
که میگفت:
«پرده پنجره چشماتو
وردار و ببین دنیا را، دیدنیه!!
چشم ما رفتنیه!
زندگی مهلت پرسیدن به ماها نمیده.»
حسین پناهی دیگر گونه دوست میداشت و دیگر گونه زندگی میکرد و آمده بود تا بگوید که «باید به جایی برگردیم که رنگ دامنههایش، تسکینبخش اندوه بیپایانمان باشد!» او شاعری بود که زاده «ستارهها» بود و دغدغه «نمیدانمها» را داشت و «اشکهایش خون بهای عمر رفتهاش بودند.» او اولین کسی است که «در دایره صدای پرندهای بر سرگردانی خود خندیده است.»
حسین تنها ماند و چه «میهمان بیدردسری» بود، زمانی که در غربت غروب کرد. «چیزی بود شبیه زندگی» که همچون «دو مرغابی در مه» با «ستارهها» پیوند خورد و «گم شد در هیاهوی شهر.» حسین را در واژهها و سطرهای دلنوشتههایش میتوان یافت و به دنیای نا آشنای زندگیش رسید. دنیایی که با شعر و فلسفه معنا میشد، با «تلاش روشن باله ماهی با آب، بال پرنده با باد، برگ درخت با باران و پیچش نور در آتش.»
او از «هندسه منظم گلها» تا «سجود گیاهان» را به تماشا نشست و زمانی میخواست برگردد به «کودکی» و «انسان هیچگاه برای خود مامن خوبی نبوده است.»
این روزها مردادماهی است که تنهاییهایش به پایان رسید و بازگشت به همانجایی که سالها قبل از درخت انجیری پایین آمد، همانجا که «رنگ دامنههایش، تسکینبخش اندوه بیپایانش بود.»
کتیبهخوان
قبایل دور!
حسین پناهی «سرگذشت کودکی است که به سرانگشت پا هرگز دستش به شاخه هیچ آرزویی نرسیده
است، کودکی که هرشب گرسنه میخوابید و چند و چرا نمیشناخت دلش.» و به قول خودش
حکایت ناتمام من «حکایت آدمی است که جادوی کتاب مسخ و مسحورم کرده تا بدانم و
بدانم و بدانم، به وار، وانهادم مهر مادریم را، گهوارهام را به تمامی.»
من حسینم،
این جایم، بر تلی از خاکستر
پا بر تیغ میکشم
و به فریب هر صدای دور
از شوق به هوا میپرم
آری! از شوق به هوا میپرم
و خوب میدانم
سالهاست که مردهام.
آیا به نظر شما راهی برای مقابله با گذشت زمان وجود دارد؟ خب، بله حق با شماست، راهی وجود ندارد. شما اگر تعلل کنید زمان همه چیز را از دستتان درمیآورد. ولی تقریبا 70 درصد عوامل پیری قابل کنترل هستند. در واقع میتوانید با رعایت نکاتی ساده سرعت حرکت عقربههای ساعت را کند کنید.
پروفسور استیون استد، متخصص افزایش سن در دانشگاه سن آنتونیو تگزاس میگوید: «مردم صرفا قبول میکنند که باید به لحاظ حسی و ظاهری پیر شوند، ولی واقعا کسی مجبور نیست چنین احساسی داشته باشد.»
ظاهری
جوانتر در دسترس شما
مردها معمولا با دیدن اولین چین و چروکهای روی چهره عصبی میشوند و همین عصبانیت
باعث ایجاد چین و چروکهای بیشتری میشود. در واقع نخستین علایم بالا رفتن سن در
چهره و در اطراف چشمها ظاهر میشود. تحقیقات نشان داده افراد برای تشخیص سن دیگران
بیشتر به اطراف چشمها دقت میکنند. یکی از دلایل ایجاد چین و چروک در اطراف چشمها
اشعه ماورای بنفش خورشید است. برای شروع بهتر است استفاده از عینک آفتابی ضد اشعه
ماورای بنفش را همیشه مدنظر داشته باشید.
اطراف
چشمها
با بالا رفتن سن فرایند تجدید سلولها کند میشود. در یک جوان 20 ساله لایه خارجی
پوست هر 2 هفته یکبار تعویض شده و سلولهای جدیدی به جای لایه قبلی متولد میشوند،
اما در 50 سالگی این فرایند دو برابر بیشتر زمان میبرد. در عین حال پوست شما به
مرور کلاژن از دست میدهد. کلاژن پروتئینی است که در زیر لایه سطحی پوست قرار
دارد. هر دو عامل فوق باعث بروز چین و چروک و افتادگیهای کیسهمانند در پوست میشوند،
به خصوص در اطراف چشمها؛ جایی که پوست از همه جا نازکتر است. دکتر کمرون رخسار،
متخصص پوست و لیزر میگوید: «چین و چروکها دقیقا باعث میشوند شما مسنتر به نظر
برسید.» او معتقد است استفاده از رتین A یا
رتینول باعث میشود کلاژن جدید زیر پوست ساخته شود.
اصلاح
سر
اگر موهایتان ریزش دارد بهتر است بیشتر به آرایشگاه بروید. به گفته جان آلن،
کارشناس زیبایی در مراحل اولیه ریزش مو شما میتوانید با کوتاه نگه داشتن موها آنرا
پرپشتتر نشان دهید. اگر موها کوتاه باشند خواه نانخواه حالت مستقیم و پرمانند پیدا
میکنند و ضخیمتر و پرپشتتر نشان میدهند، اما موهای بلند دسته دسته قرار گرفته
و پوست سر را نمایان میکند یعنی همان چیزی که شما سعی در پوشاندن آن دارید. جان
آلن معتقد است بسیاری از مردان در دهه 40 میتوانند مدل موی بسیار بهتری در مقایسه
با دهه 20 زندگی خود داشته باشند.
خوب
بخوابید
کمخوابی و بیخوابی مزمن میتواند به سرعت باعث پیرشدن چهره شود. دلیل این است:
ماهیچههای خارجی چشم هنگام خواب توام با حرکات سریع چشم ورزش میکنند و اگر مورد استفاده
قرار نگیرند تحلیل میروند. حلقههایی که پس از یک شب کمخوابی یا بیخوابی دور
چشمها دیده میشود نتیجه همین اتفاق است. اگر نمیتوانید بخوابید شب غذایی با
کربوهیدرات پایین نخورید. مطالعه محققان استرالیایی در سال 2008 نشان داده مردانی
که قبل از خواب کربوهیدرات مصرف میکنند به وضوح فاز خواب توام با حرکات سریع چشم
در آنها طولانیتر است نسبت به کسانی که قبل از خواب غذایی با کربوهیدرات پایین
خوردهاند. کربوهیدراتها به تولید استیل کولین کمک میکنند که یک میانجی عصبی است
که خواب توام با حرکات سریع چشم را تشدید میکنند. اگر هم نگران افزایش وزن هستید
بروید سراغ کربوهیدارتهای پیچیده مثل سیبزمینی پخته یا نانهایی که با آردهای غیرفرآوری
شده (آردهایی که سفید نباشند) تولید شده باشند.
حس کنید
جوانتر هستید
اگر میخواهید جوان بمانید کالری کمتری مصرف کنید. تحقیقات دانشمندان آلمانی نشان
داده که کمخوردن میتواند عوامل التهابی و ایجادکننده مقاومت نسبت به انسولین (عامل
ایجاد دیابت) را کاهش دهند. مطالعات دیگر نشان داده است افرادی که 30 درصد از کالری
روزانهشان کم کنند، حافظهشان تقویت میشود. برای اینکه حس بهتری داشته باشید
موارد زیر را به دقت بخوانید.
خنده
از ته دل
به گفته پروفسور تری اورلیک یکی از مهمترین تفاوتهای بین یک کودک و یک آدم
بزرگسال این است که کودک هیچگونه نگرانی و دغدغه ذهنی ندارد. شما میتوانید با
خندیدن تاثیر استرس و مشغلههای ذهنی و فکری فرایند پیری را کاهش دهید. خنده با
کاهش میانجیهایی که بر اثر استرس آزاد میشوند، تاثیر مخرب این میانجیهای شیمیایی
را کمتر میکند. همچنین خنده برای قلب بسیار مفید است. تحقیقات دانشمندان دانشگاه
مریلند نشان داده هنگام استرس با ترشح مواد تنگکننده رگ، فشار فراوانی به قلب و سیستم
گردش خون وارد میشود اما هنگام خنده موادی آزاد میشود که باعث گشاد شدن رگها و
کاهش فشار قلب میشود.
صبحانه
بخورید
ایجاد یک شکم بزرگ و حجیم همزمان با بالا رفتن سن نه تنها شما را بدقیافه میکند،
بلکه باعث ایجاد اختلال در هورمونهای مردانه هم میشود. تحقیقات نشان داده افرادی
که اضافهوزن زیاد دارند با مشکلاتی مرتبط با کاهش هورمونهای مردانه روبهرو میشوند.
خوردن درست صبحانه (به خصوص صبحانهای پر از پروتئین) یکی از راههایی است که
اندازه شکم شما را در حد معقولی نگه میدارد. مطالعات متعددی این قضیه را اثبات
کردهاند. مطالعات نشان داده 19 درصد از مردان بالای 40 سال صبحانه را به طور کلی
کنار میگذارند، در حالی که افراد زیادی هستند که با خوردن پروتئین هنگام صبحانه
چندین کیلو وزن کم کردهاند. افرادی که میخواهند وزن کم کنند و برای صبحانه تخممرغ
میخورند، 65 درصد بیشتر از افرادی که نان شیرینی (با همان مقدار کالری) میخورند
وزن کم کردهاند.
قلبتان
را قوی کنید
اگر میخواهید جوان بمانید قلبتان را قویتر کنید. با اجرای مقدار و زمان مناسبی
از ورزشهای شدید مثل دوچرخهسواری و دویدن، میتوانید شدت ضربان قلب و مقدار اکسیژنی
که به بدن میرسد را افزایش دهید. در نتیجه قلب خون را آرامتر و البته مؤثرتر در
سراسر بدن به گردش درمیآورد. به گفته دکتر مایکل لائر از موسسه ملی قلب و ریه آمریکا،
در طول زندگی معمولا قلب 3 میلیاردبار ضربان دارد و اگر کسی بتواند شدت این ضربان
را کاهش دهد (که با ورزش منظم و مناسب امکانپذیر است) میتواند انتظار طول عمر بیشتری
داشته باشد.
ایجاد
تفاوت
با بالارفتن سن قوای ذهنی هم آرامآرام رو به افول میگذارند. شما میتوانید این
روند را کند کنید؛ خیلی ساده با ساختارشکنی در رفتارهای روزمره که به صورت عادت
درآمدهاند. مثلا میتوانید چند 10 متر را عقب عقب راه بروید یا با دست دیگرتان
مسواک بزنید. به گفته دکتر دانیل ایمن، با انجام چنین کارهایی گردش خون مغز بیشتر
شده و ارتباطات عصبی را تجدید میکند. در عین حال تحقیقات پروفسور گری اسمال، مدیر
بخش حافظه و افزایش سن دانشگاه UCLA
نشان داده تمرین دادن مغز یعنی ورزشهایی که روی تکنیکهای حافظه موثر هستند، میتواند
توانایی ادراکی یک آدم 45 ساله را به اندازه توان ذهنی یک جوان 30 ساله شاداب و
تازه کند. بهعنوان نمونه برای به ذهن سپردن اینکه باید تخممرغ و تمبر خریداری کنید
میتوانید تصویری از یک تخممرغ با یک تمبر روی آن بسازید و آنرا بهخاطر بسپارید.
بعضی از کارها را نباید بلافاصله بعد از صرف غذا انجام دهید به خاطر اینکه باید به معدهتان فرصتی بدهید تا غذای خورده شده را هضم کند. در این مقاله هفت کاری را که نباید بلافاصله بعد از صرف غذا انجام دهید را ذکر میکنیم.
۱-
بعد از صرف غذا سیگار نکشید
متخصصان معتقدند که یک نخ سیگاری که بلافاصله بعد از غذا میکشید تاثیر چندین نخ
در زمان عادی را دارد. برای همین هم خطر ابتلا به سرطان را به میزان زیادی افزایش
میدهد. کلا این سیگار خیری ندارد هر چه هست مریضی هست و ناخوشی. توصیه اکید داریم
خودتان را از شر این دودزای کوچک خلاص کنید. اگر نمیتوانید از آن دل بکنید یک یا
دو نخ بعد از آخرین وعده غذاییتان بکشید.
۲-
بلافاصله بعد از غذا میوه نخورید
خوردن میوه بلافاصله بعد از غذا معده را با هوا پر کرده و باعث نفخ میشود. برای
همین توصیه میکنیم که میوه را یک تا دو ساعت بعد از صرف غذا و یا یک ساعت قبل از
غذا نوش جان کنید.
۳-
بلافاصله بعد از غذا چای نخورید
حتما بارها این توصیه را شنیدهاید. تکرار دوباره آن ضرر ندارد. برگهای چای حاوی
میزان زیادی اسید هستند. این ترکیبات میتوانند پروتئینهای موجود در مواد غذایی
مصرفشده را سفتتر کرده و هضم آنها را مشکلتر سازد. علاوه بر این نوشیدن چای در
حین یا بلافاصله بعد از صرف غذا باعث کاهش قدرت جذب آهن موجود در مواد غذایی میشود.
دقیقتر بگوییم: تانین موجود در چای جذب آهن را به میزان ۷۰ درصد کاهش میدهد. از
آنجایی که آهن یکی از مواد معدنی لازم برای ساخت و تولید هموگلوبینها هست برای همین
هم وجود آن برای بدن ضروری است. خانمهای جوان باید توجه بیشتری داشته باشند به
خاطر اینکه آنها به دلیل مصرف کمتر گوشت، عادت ماهانه و غیره آهن کمتری دارند.
توصیه میکنیم حداقل یک ساعت بعد از غذا چای بنوشید و کمی دارچین روی آن بپاشید تا
کلی مواد مغذی عایدتان شود.
۴-
بلافاصله بعد از غذا کمربندتان را سفت نکنید
متاسفانه این کار باعث میشود که رودهها پیچ خورده و مسدود شود. در نتیجه باعث
ناراحتی شما خواهد شد. باید کاملا بر عکس عمل کنید. اگر کمربند بستهاید در حین
صرف غذا تا جایی که امکان دارد آن را شل کنید.
۵-
بلافاصله بعد از غذا شنا نکنید (به خصوص با آب سرد)
زمانی که شنا میکنید جریان خون به سمت دستها و پاها افزایش مییابد و برای همین
هم خون کمی به معده میرسد. در این صورت کار سیستم گوارشی مختل میشود. علاوه بر این
زمانی که بلافاصله بعد از غذا شنا میکنید بدن باید به طور همزمان برای این سه کار
انرژی صرف کند: گوارش، حرکات شنا و حفظ دمای بدن. این سه کار باعث صرف انرژی زیادی
میشود.
زمانی که بدن مجبور میشود که در مدت زمان کوتاه انرژی زیادی صرف کند دچار زحمت شده و امکان افت انرژی، خستگی ناگهانی و حتی بیهوشی بالا میرود. حتما میدانید که در حین شنا نیز این مسایل خطر زیادی ایجاد میکنند. توصیه میکنیم که تا دو تا سه ساعت بعد از صرف غذا شنا نکنید. کم کم و به تدریج وارد آب شده و از شیرجه زدن بپرهیزید. به خاطر اینکه این کار باعث انقباض ناگهانی و سریع رگهای خونی شده و احتمال افزایش فشارخون را بالا میبرد.
۶-
بلافاصله بعد از غذا یک مسافت طولانی را پیادهروی نکنید
پیادهروی طولانی مدت (نه رفتن تا سر کوچه و خرید از سوپری محلتان. منظورمان مسافتهای
طولانی است) باعث میشود که سیستم گوارش بدن نتواند به خوبی مواد مغذی مصرفشده را
جذب کند. شما میتوانید یک ساعت بعد از صرف غذا با خیال راحت به یک گردش خانوادگی
بروید. پیادهروی و ورزش البته در زمان مناسب خود یکی از بهترین راههای سالم و
تندرست بودن است.
۷-
بلافاصله بعد از غذا نخوابید
اگر بلافاصله بعد از صرف غذا بخوابید مواد غذایی که مصرف کردهاید به درستی هضم نمیشود.
این کار هم ممکن است به سوءهاضمه و عفونت رودهها منجر شود. البته بدانید که خوابیدن
متابولیسم بدن را کند نمیکند. شما میتوانید بعد از غذا بخوابید اما یک تا سه
ساعت بعد از آن. البته لازم نیست مثلا تا ساعت ۳ صبح بیدار بمانید. یادتان باشد که
برای خوشاندام بودن حتما باید به اندازه کافی بخوابید. اگر شامتان را حدود ساعت
نه و نیم شب میل میکنید میتوانید ساعت ده و نیم یا یازده بخوابید. یادتان باشد یکی
از عواملی که جلوی کاهش وزن را میگیرد همین به اندازه کافی نخوابیدن است.
وقتی در مورد سلامت جنسی صحبت میشود، پای مسایل زیادی از جمله خلقوخو و سازگاری زوجین تا خوردن غذاهایی که بر بهبود عملکرد جنسی مردان و زنان تاثیر میگذارد به میان کشیده میشود. از آنچه بزرگان طب سنتی و متخصصان علوم غذایی گفتهاند اینگونه برمیآید که تاثیر برخی مواد غذایی، مهارکنندههای قوای جنسی را کاهش میدهد و باعث افزایش میل جنسی میشود. برخی دیگر جریان خون سیستم تناسلی را افزایش می دهد و تعدادی به ترشح هورمون های شادی بخش کمک کرده و میتواند فرد را سرحال آورده و خوشخلق کند. البته به گفته حکما پاسخ به غذا در هر فردی با فرد دیگر تفاوت دارد و دلیل این تفاوتها طبیعت یا مزاج مختلف افراد است. نکته دیگر آن که غذاهای محرک جنسی در همه جای دنیا یکسان نیست و در هر منطقه جغرافیایی مردم انواع خاصی از خوراکیها را میشناسند که به نظر آنها چنین خاصیتی دارد.
زن و
شوهر باید دارای مزاج یکسانی باشند
انسانها دارای دو طبع گرم و سرد با اخلاط سوداوی، صفراوی، بلغمی و دموی هستند که
طب سنتی از روی همین موضوع مزاجشناسی کرده و به رفع مشکلات جنسی زوجها میپردازد.
با بررسی روی مزاجها مشخص شده است گرم مزاجان افرادی فعال و پرجنبوجوش و افراد سرد مزاج کند و کم انرژی هستند. در نتیجه برای ایجاد عشق و صمیمیت زوجین و تطابق جسمی و جنسی آنان، زن و شوهر باید دارای مزاج یکسانی باشند. یعنی فرد گرم مزاج با فرد گرم مزاج و فرد سرد مزاج با فرد سرد مزاج ازدواج کند، زیرا در غیر این صورت زن و شوهر بهسختی میتوانند تمایلات عاطفی و جنسی همدیگر را درک و تحمل کنند.
در واقع فردی که گرم و پر انرژی است در کنشها و واکنشهای جنسی یا حتی خلقی و احساسی پررنگتر و سریعتر از فرد سرد و منفعل جنسی است و این همان عاملی است که موجب نارضایتی زناشویی میشود و خوب است بدانید این مساله در مورد تفاهم و همدل بودن دو دوست هم صادق است.
در میان مشکلات جنسی آنچه بیشتر در جامعه ما مشاهده میشود، ضعف، ناتوانی و سردی میل جنسی است که برای به تعامل رسیدن زوجین در این زمینه، فردی که میل جنسیاش زیاد است باید از مواد غذایی کاهنده میل جنسی و فردی که از این لحاظ ضعیف است باید از غذاهای مولد این میل استفاده کند. البته این را بدانید با مواد غذایی طبع گرم هیچگاه یک فرد سرد مزاج را نمیتوان گرم مزاج کرد و اگر هم بتوان او را تغییر داد بسیار اندک خواهد بود.
در طب سنتی آمده است که برای تقویت میل جنسی باید با مصرف مواد مغذی همه اعضا از جمله قلب، کبد، معده، کلیه، مغز و سیستم تناسلی را تقویت کرد.
غذاهایی
با طبع گرم و سرد
بیشتر مواد غذایی محرک میل جنسی دارای طبع گرم وبیشتر مواد غذایی مهارکننده این میل
دارای طبع سرد هستند. بر اساس یک تحقیق، مواد غذایی مهار کننده میل جنسی تا 40
درصد میتواند از حرارت جنسی فرد بکاهد.
بسیاری از مواد غذایی مانند گوشت گوسفند، شتر، بوقلمون، مرغابی، انواع شیرینیها، کشمش، خرما، عسل، ارده، انجیر، انگور، موز، خرمالو، خربزه، گردو، نمک، روغن، هل، تخم مرغ، نان گندم، ادویهجات تند و غذاهای فرآوری شده همچون سوسیس و کالباس طبع گرمی دارند، اما از غذاهای سرد میتوان به گوشت گاو، گوساله، مرغ، ماهی، برنج، ماست، خیار، هندوانه، جو، ماش، باقلا، ذرت، زرشک، انواع لبنیات، کدو، ریواس، قارچ، تمبرهندی، گوجهسبز، چغالهبادام، گیلاس، کاهو، آلو، انار، سرکه، مرکبات ترش و آب یخ اشاره کرد.
غذاهای
موثر در آمادگی روحی
یکی از مراحل آمادگی روحی برای داشتن یک رابطه جنسی موفق اعتماد به نفس بالا و روحیه
بانشاط است که بتواند با استرس و تنشهای روزمره مقابله کند. در نتیجه خوردن غذاهایی
مانند ماهی، شیر، عسل، گوشت بوقلمون، گردو، موز، تخم مرغ، گوشت گوساله کمچرب و
غذاهای تند و پر ادویه میتواند با کمک به ترشح مواد شیمیایی خاص و افزایش سروتونین
(هورمون شادیبخش) درگیریهای ذهنی را کم کرده و با افزایش پمپاژ قلب و خونرسانی
به مغز بر قدرت تمرکز و تخیل جنسی بیفزاید.
افزایش
دهندههای قوای جنسی
برای مرحله بعد که باید به اندازه کافی خون به سیستم تناسلی برسد و هورمونهای جنسی
تراوش کند و انرژی فرد تامین شود، باید از این غذاها استفاده کرد؛ غذاهای دریایی
که حاوی روی، سلنیوم و ید است، شکلات تلخ که محرک سیستم مغزی است، زنجبیل که باعث
افزایش خونرسانی به دستگاه تناسلی مرد و زن میشود. زیتون سبز برای مردان و زیتون
سیاه برای زنان و سیب که سبب تحریک و افزایش قوای جنسی میشود.
همچنین برای پیشگیری از اختلال نعوذ در مردان مصرف روزانه یک لیوان آب انار طبیعی توصیه شده است. میگو، سبزیجات برگ پهن مثل کاهو، گوجهفرنگی و روغن زیتون با تامین مواد لازم قدرت اسپرمسازی را افزایش میدهند.
اسفناج که سرشار از منیزیم است و سبب گشاد شدن رگهای خونی و جریان بهتر خون در اندام تناسلی میشود. لیموترش که به تولید و تحرک سلولهای اسپرم کمک میکند. زغالاخته که با زدودن کلسترول رسوبی در رگها تاثیر کوتاهمدتی بر جریان خون داشته و بعضی از متخصصان تغذیه از آن به عنوان ویاگرای طبیعی نام بردهاند.
سوپ جو، عسل، اووکادو، انجیر، بادام، مارچوبه و جگر که به علت داشتن ویتامین B6 به تولید هورمون مردانه تستوسترون کمک میکند. این را هم بدانید بر طبق نظر حکمای چینی جوشاندن و خوردن مارچوبه به مدت سه روز متوالی سیستم تناسلی مرد و زن را تقویت کرده و برای بعضی بیماریهای جنسی و کلیوی استفاده میشود. ریحان و اسطوخودوس هم یکی از موادی است که بوی آن محرک قوای جنسی در زنان است. البته به یاد داشته باشید تاثیر این غذاها بر روی قوای جنسی اشخاص متفاوت است.
پیر شدن یک فرآیند طبیعی است که نمیتوان رخ دادن آن را متوقف کرد؛ فرآیندی که موجب میشود پوست رطوبت خود را از دست داده و آسیبپذیر شود؛ اما بهکارگیری چند راه طبیعی میتواند کمک موثری به کاهش سرعت فرآیند پیری و جوان ماندن کند.
به گزارش مهر، پیری در انسان اشاره به فرآیند چند بعدی تغییر فیزیکی، روانشناسی و اجتماعی دارد. برخی از ابعاد پیری طی زمان رشد میکند و برخی از آن کاهش مییابد. در این فرآیند ممکن است زمان عکسالعمل انسان کاهش یابد اما حکمت وی نسبت به رویدادها افزایش مییابد.
پیری ممکن است جدا از بعد فیزیکی و ظاهری ابعاد مطلوبی هم داشته باشد، بنابراین توجه به توصیههایی که در راستای جوان ماندن و کند شدن روند پیری ظاهری ارایه می شود باید مورد توجه قرار گیرد.
نوشیدن
آب فراوان
بدن انسان از 60 درصد آب تشکیل شده است؛ اما امورات روزمره این منبع ارزشمند را
خالی میکند. در نتیجه نیاز به پر کردن آن وجود دارد. نوشیدن دست کم 8 لیوان آب در
روز مساله ای است که مورد توصیه بسیاری از پزشکان قرار گرفته است.
وجود آب کافی در بدن اندامهای داخلی را مرطوب نگاه داشته و عملکرد آنها را در شرایط خوب حفظ میکند. علاوه بر این آب میتواند به کارکرد راحت سیستم هاضمه کمک کند و ناهنجاریهای شکمی را متوقف کند. همچنین نوشیدن آب کافی در داشتن ظاهر انعطافپذیر، شفاف و مرطوب پوست موثر است.
استرس
زندگی خود را کاهش دهید
هر فرد در زندگی خود دچار استرس میشود، اما باید یاد گرفت که این استرس را چگونه
مدیریت کرد. این مدیریت به معنای یافتن راهی برای بهتر زندگی کردن خواهد بود. تحقیقات
نشان میدهد که استرس ذهنی فرآیند پیری را سرعت میبخشد. وقتی که در زندگی خود تنش
یا استرس دارید، به تبع تعادل طبیعی بدن را از دست خواهید داد که این امر به نوبه
خود موجب آسیب به ترشح هورمونهای بدن، ترمیم سلولی و تولید کلاژن میشود.
در چنین مواقعی میتوانید توجه خود را به کارهای دیگری چون ورزش کردن معطوف کنید تا میزان استرس شما کاهش یابد. انجام یوگا، تنفس عمیق و تمرکز ذهنی میتواند استرس را کاسته، اکسیژن و جریان خون را افزایش داده و سطح انرژی بدن را ارتقا دهد.
ماسک
میوهای روی صورتتان بگذارید
ماسک صورتتان را از میوههایی که دوست دارید تامین کنید؛ چرا که هر کدام از آنها تاثیر
متفاوتی روی سلولهای پوست دارند.
برای مثال ماسک صورت توتفرنگی که دارای بتا کاروتن فراوان و ویتامین A است میتواند به بازسازی کلاژن کمک کند. آلوئه ورا طبیعی یکی دیگر از بهترین راهحلهای خانگی برای ضد پیری است که موجب میشود از شر خطوط چهره و چروکها رها شده و روند پیری را به طور طبیعی درمان کنید. این محصول مراقبت از پوست کاملا طبیعی، نرم و درمان کننده است که میتوان آن را با سایر درمانها نیز ترکیب کرد.
مرتب
ورزش کنید
ورزش یک گام جداییناپذیر در تمام رژیمهای مراقبت از پوست است. همزمان با افزایش
سن، بهبود سلامت جسمانی به حفظ انسان در مقابل مشکلات قلبی کمک کرده و موجب میشود
که جوانتر بمانید و احساس جوانی کنید، در این راستا ورزش جسمانی به حفظ نیروی
عضلانی و انعطافپذیری آن کمک میکند.
ورزش جریان خون را در تمام بدن ارتقا میدهد که این امر به سلامت مغز کمک میکند. یک راه متعارف برای انجام ورزش مورد نیاز پیادهروی است. پیادهروی یک فعالیت عالی قلبی عروقی است که در طولانی شدن عمر نیز موثر است.
دنبال
کردن یک رژیم سالم
برای کند کردن روند پیری باید یک رژیم غذایی متعادل داشته باشید که اکثر آن را میوهها
و سبزیها تشکیل دهند. از گوشت به ترتیب قرمز تا سفید دور بمانید. به این معنا که
پرهیز از گوشت قرمز نسبت به غذاهای دریایی دارای اولویت است. با نان سفید خداحافظی
کنید و به محصولاتی روی آورید که از غلات کامل تهیه شدهاند.
میوهها و سبزیها آنتیاکسیدانهای حیاتی برای بدن فراهم میکنند که میتواند با رادیکالهای آزاد که خود عامل بیماریهای مرتبط با سن است مبارزه کند. خوردن غذای سالم به ظاهر و احساس درونی بهتر کمک میکند و انرژی بسیاری برای انجام کارهایی که دوست دارید برایتان باقی میگذارد.
اگر میخواهید سالمتر زندگی کنید باید تغذیه مناسبی در پیش بگیرید و از مصرف مواد غذایی نامناسب دوری کنید. در این مقاله چند نمونه از بدترین خوراکی و نوشیدنیها را عنوان میکنیم و توصیه میکنیم آنها را از سبد خریدتان حذف کنید.
به گزارش تبیان، در شرایط فعلی که آلودگی هوا، آلودگی صوتی با کلی آلودگی دیگر و استرس و غیره دست به دست هم دادهاند و جسم و جان ما را تهدید میکنند سالم و تندرست ماندن کار خیلی سختی است. یعنی باید به افرادی که این روزها کاملا سالم و تندرست هستند رستم دستان گفت. شما حساب کنید به تمام این آسیبهای بیرونی و استرسهای زندگی یک تغذیه نامناسب هم اضافه شود.
1. پیراشکی
حتی دور و بر مغازههایی که پیراشکی و فستفود میفروشند نگردید. اصلا اجازه دهید
اسم این قبیل خوراکیها را "بمب" بگذاریم. باور بفرمایید به همان اندازه
هم مخرب هستند. این پیراشکیهایی که میخرید و احتمالا به دست بچههایتان هم میدهید
حاوی ترکیباتی است که برای سلامتیتان مضر است؛ اسیدهای چرب ترانس، قند زیاد و آرد
تصفیهشده یعنی همان آرد سفید بدون سبوس جزو ترکیبات این مواد غذایی میباشد. اینها
همان بمبهایی هستند که گفتیم. پیراشکیها بین 10 تا 20 گرم چربی دارند که بین 250
تا 300 کالری بیهوده به بدن تحمیل میکنند.
2. فرآوردههای
گوشتی
انستیتوی مطالعات سرطان در آمریکا اعلام کرده است که فرآوردههای گوشتی مانند
کالباس، سوسیس، سوسیسهای دودی و شور حاوی مواد نگهدارنده شیمیایی هستند که
احتمال سرطان کولون را بالا میبرد. این محصولات غذایی مضر همچنین حاوی نمک بیش از
حد، چربی و کلسترول بالایی بوده و در عین حال فاقد هر نوع ماده مغذی چشمگیری مانند
فیبر و ویتامین میباشند. نظر خودتان چیست؟ آیا عاقلانه است چنین مواد غذایی فاقد
مواد مغذی و سرشار از نمک و چربی و مواد شیمیایی را در سبد غذاییتان جا دهید؟
3. غذاهای
یخزده و آماده
درست است مشغلههای دنیای امروز زمان در آشپزخانه بودن را کم کرده است و خیلیها
تا از سرکار بر میگردند آنقدر خستهاند که به فکر کالری و چربی و این چیزها نیستند
و فقط میخواهند سریع شامی آماده و میل کنند. اما حواستان باشد که این مواد غذایی
صنعتی آماده سرشار از کالریاند. همین ناگتهای مرغ آمادهای که در بازار با مارکهای
مختلف به فروش میرسند و در عرض چند دقیقه هم روی میز میروند حاوی حدود 46 گرم
چربی و 1020 کالری هستند. با تمام خستگی و کمی وقتی که دارید باز هم سعی کنید
خودتان آشپزی کنید.
4. چیپس
حتما بارها در همین بخش خودمان یا جاهای دیگر خواندهاید که این قبیل هلههولهها
سرشار از چربیهایی هستند که به تناسب اندام و سلامت شما رحم نمیکنند. اما موضوع
به همین جا ختم نمیشود. چیپسها همچنین حاوی ماده سرطانزایی به نام آکریلامید
هستند. این مواد زمانی که یک ماده غذایی در دمای بالا سرخ یا کباب میشود به وجود
میآید. متخصصان میگویند آکریلامید دلیل اصلی ابتلای میلیونها نفر از مردمان آمریکای
شمالی به سرطان محسوب میشود. زمانی که در بین خریدهایتان چیپس را به سبدتان اضافه
میکنید به یاد بیاورید چه گفتیم!
5. مواد
غذایی فاقد چربی
دیدن واژههایی مانند "کم چرب"، "بدون چربی"، "رژیمی"
و چنین ادعاهایی روی بستهبندی مواد غذایی اغفالتان نکند. تولیدکنندگان بیسکوییتها،
سسها، ماستها و دیگر مواد غذایی حاوی این واژهها معمولا به محصولات خود قند،
نمک یا مواد نگهدارنده مضر اضافه میکنند تا طعم و مزه محصولاتشان را بالا ببرند.
در واقع به نوعی جبران مافات میکنند. متخصصان توصیه میکنند به جای انتخاب این قبیل
مواد غذایی از همان نمونههای معمولی استفاده کنید و گول محصولات رژیمی یا فاقد
چربی و غیره را نخورید.
6. مارگارین
حتما شما هم زیاد شنیدهاید مارگارین فاقد کلسترول و بهتر از کره است. اما بدانید
که مارگارین یکی از منابع اصلی چربیهای ترانس میباشد که میزان کلسترول خون را
بالا میبرد و به جداره رگها آسیب میرساند. تا جایی که میتوانید از خیر کره و
مارگارین بگذرید و روغن زیتون یا روغنهای دیگری که حاوی چربیهای اشباع نشده مونو
هستند را در الویت قرار دهید.
7. نوشیدنیهای
گازدار
سر کشیدن لیوان لیوان نوشابه آسانترین راه برای چاق شدن است. چون که هر لیوان
نوشابه حاوی حدود 10 قاشق چایخوری قند است. متاسفانه مصرف این نوشیدنیهای گازدار
خطر ابتلا به سرطان پانکراس را حدود دو برابر بیشتر میکند. مضرات نوشابهها به همین
جا هم ختم نمیشود. مصرف همین نوشیدنی مورد علاقه خیلی از ما خطر مرگ و میر ناشی
از بیماریهای قلبی عروقی را بهطور چشمگیری بالا میبرد و حتی خطر دیابت را نیز
افزایش میدهد.
سخن آخر اینکه اگر به سلامتیتان اهمیت میدهید از مصرف این مواد غذایی بپرهیزید. سبزیجات و مواد غذایی سالم دیگر را در الویت برنامه غذایی خود قرار دهید. حرص نخورید. روزانه حدود 20 دقیقه ورزش کنید. سالم و تندرست باشید.
محققان با انجام تحقیقی دریافتند که خوردن روزی یک سیب میتواند اثر معجزهبخشی داشته باشد و باعث شود انسان در میانسالی 17 سال از همسنهای خود جوانتر به نظر برسد.
به گزارش ایرنا، محققان دانشگاه سلطنتی لندن این تحقیقات را با حضور زنان 25 تا 45 سالهای انجام دادند که به توصیه آنها هر روز یک عدد سیب میخوردند. محققان با مقایسه دادهها، وضع سلامتی زنان را پس از 25 سال بررسی کردند و متوجه شدند وجود تنها یک سیب در رژیم غذایی روزانه چه تاثیر شگرفی دارد. محققان خاطرنشان کردند: وجود پلیفنولها و فلاونوئیدها در این میوه که روندهای اکسیداتیو را در سلولها منظم میکنند مهمترین عاملی است که موجب تاثیر جوانی و سلامتی بخشی آن میشود.
این آنتی اکسیدانها موجب بهبود فعالیت قلب، کبد و لوزالمعده و نیز عادیسازی فعالیت روده و دفع سموم میشود و مسلما سلامتی داخلی، بر چهره انسان تاثیر میگذارد. محققان که به اثر معجزهبخش سیب بر سلامتی و زیبایی زنان اطمینان دارند به همه توصیه میکنند این آزمایش جالب را انجام دهند تا در خصوص نتیجه مثبت آن متقاعد شوندبیماریهای مقاربتی ممکن است توسط ویروس، باکتری یا انگل ایجاد شوند. این میکرو ارگانیسمها میتوانند داخل بدن شوند و پوست، مخاط، واژن، مقعد، مجرای ادرار، دهانه رحم، چشم، دهان و حلق را آلوده کنند.
زنان بیشتر از مردان به بیماریهای آمیزشی مبتلا میشوند. تشخیص بیماریهای مسری آمیزشی در زنان مشکلتر است، زیرا عفونت اولیه ممکن است بدون علامت باشد و به عوارض بعدی مانند بیماریهای التهابی لگن، ناباروری، مرگ و میر و سرطان دهانه سرویکس منجر شود.
سیفلیس، سوزاک، گرانولوم کشاله ران، شانکروئید، لنفوگرانولوم ونروم، زگیل تناسلی، تبخال تناسلی، تریکوموناز، عفونتهای باکتریایی واژن، مانند عفونت کلامیدیا و مایکوپلاسما و آلودگی با ویروس ایدز و هپاتیت، انواع بیماریهای آمیزشی شایع است که از راه ارتباط جنسی منتقل میشوند.
سوزاک
علت ایجاد این بیماری یک باکتری به نام گنوکوک است. این بیماری به علت ایجاد سوزش
شدید در مجرای ادراری مردان به این نام مشهور شده است. این بیماری در زنان اغلب
بدون علامت است. در مردان، ترشحات غلیظ و چرکی از مجرا به همراه سوزش و احساس
ناخوشی در مجرای ادراری نشانههای بارز این بیماری است که اغلب یک روز تا دو هفته
پس از تماس جنسی با فرد آلوده ایجاد میشود. این بیماری با آنتیبیوتیک درمان میشود.
عفونت بیضهها، تنگی مجرای ادراری مردان، عفونت لولههای رحمی و تخمدانها در
زنان و ناباروری، عفونت چشمی نوزاد متولد از مادر مبتلا، در صورت درمان نشدن بروز
خواهد کرد.
عفونت
کلامیدیا
کلامیدیا نوعی باکتری است و از شایعترین علل بیماریهای آمیزشی عفونی محسوب میشود.
حدود نیمی از مردان مبتلا به عفونت کلامیدیایی نشانههای ادراری مانند سوزش و
تکرار ادرار و خروج ترشحات شفاف و بیرنگ از مجرا دارند. در برخی موارد عفونت کلامیدیا
با سوزاک همراه است و همراه این بیماری سوزاک باید درمان شود. در زنان، این عفونت
میتواند موجب عفونت شدید لولههای رحمی و در نهایت، ناباروری شود.
تبخال
تناسلی
عامل ایجادکننده آن یک نوع ویروس به نام هرپس ویروس یا ویروس تبخال است. انتقال آن
بسیار سریع و حتی پس از تماس جنسی با افراد بیعلامت ولی آلوده انتقال صورت میگیرد.
علامت این بیماری بروز تاولهای ریز آبدار پوستی دردناک در کنار هم است که سوزش و
خارش دارند. این تاولها در ناحیه تناسلی و گاهی داخل یا لبه خروجی مجرای ادراری دیده
میشود.
زگیل
تناسلی
عامل آن ویروسی است که از طریق تماس جنسی منتقل و به صورت برجستگی گوشتی قارچی شکل
در ناحیه تناسلی ظاهر میشود. ویروس قادر است در بدن شخص باقی بماند و شخص را
مستعد ابتلا به سرطان دهانه رحم کند.
سیفلیس
سیفلیس (زخم بدون درد ناحیه تناسلی) یکی از چهار بیماری اولیه آمیزشی است که شیوع
آن نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است. علامت آن به صورت زخم بدون درد برجسته در
پوست ناحیه تناسلی و کشاله ران است که معمولا چند هفته پس از ارتباط زناشویی دیده
میشود. عفونت مغزی و تشنج، عفونت دریچههای قلبی، فلج اندامها و آسیب بینایی
از جمله پیامدهای آن است.
شانکروئید
شانکروئید (زخم دردناک ناحیه تناسلی) عفونت ناشی از باکتری است که در ناحیه تناسلی
به صورت دردناک همراه با ترشحات چرکی زرد رنگ از بستر زخم بروز میکند. اغلب در این
بیماری غدد لنفاوی کشاله ران همان طرف بزرگ و دردناک میشوند.
چگونه
میتوان از ابتلا به بیماریهای آمیزشی جلوگیری کرد؟
بهترین راه پیشگیری از این بیماریها پایبندی به اصول اخلاقی و پرهیز از روابط جنسی
مشکوک و پرخطر است. حاملگی و زایمان یک عامل مستعدکننده برای ابتلا به عفونت است،
بهویژه اگر زایمان در شرایط غیر بهداشتی انجام شده باشد. قرصهای ضدبارداری دهانه
رحم را در مقابل میکروبها نفوذناپذیر میکند، در نتیجه، عاملی مهم در پیشگیری از
عفونت محسوب میشوند.
حرمت اعتبار خود را
هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن
که ما هر یک یگانه ایم
موجودی بی نظیر و بی تشابه
و آرمانهای خویش را
به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن
تنها تو می دانی که «بهترین» در زندگانیت
چگونه معنا می شود
از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است آسان مگذر
بر آنها چنگ درانداز، آنچنان که در زندگی خویش
که بی حضور آنان، زندگی مفهوم خود را از دست می دهد
با دم زدن در هوای گذشته
و نگرانی فرداهای نیامده
انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر شود
هر روز، همان روز را زندگی کن
و بدین سان تمامی عمر را به کمال زیسته ای
و هر گز امید از کف مده
آنگاه که چیز دیگری
برای دادن در کف داری
همه چیز در همان لحظه ای به پایان می رسد
که قدمهای تو باز می ایستد
و هراسی به خود راه مده
از پذیرفتن این حقیقت که
هنوز پله ای تا کمال فاصله باشد
تنها پیوند میان ما
خط نازک همین فاصله است
برخیز و بی هراس خطر کن
در هر فرصتی بیاویز
و هم بدینسان است که به مفهوم شجاعت
دست خواهی یافت
آنگاه که بگویی دیگر نخواهمش یافت
عشق را از زندگی خویش رانده ای
عشق چنان است که هر چه بیشتر ارزانی داری، سرشارتر شود
و هر گاه که آن را تنگ در مشت گیری، آسان تر از کف رود
پروازش ده تا که پایدار بماند
رؤیاهایت را فرو مگذار
که بی آنان زندگانی را امیدی نیست
و بی امید، زندگی را آهنگی نباشد
از روزهایت شتابان گذر مکن
که در التهاب این شتاب
نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش
که حتی سرمنزل مقصود را گم کنی
زندگی مسابقه نیست
زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش
که در هر گامش
ترنم خوش لحظه ها جاریست.
روزی هــزار بآر بایـــد برای دوستانم توضیح بدهم
پای هیچ عشقی وسط نیست
بـاور که نمی کُننــد، جان تـو رآ قسم می خورم !
همین که هســـتی .......
همین که لابـــلای کلـــماتم نفــــس میکشـی
راه میـــروی , در آغوشـــم میگـــیری ...
همین که پنـاه ِ واژه هایـم شـده ای
همین که ســــایـه ات هسـت
همین که کلماتم از بی "تــو"یی یتـیم نـشده اند کافیسـت
بـرای یک عــــمر آرامـــــش ...
بـــــــاش!
حتــــی همین قدر دور ....
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند!
و من...
فرار می کنم از فکر کردن به تو؛
مثل رد کردن آهنگی که ...
خیلی دوستش دارم خیلی...!
این پیرهن باید کثیف بماند!
میخواهم هر روز به جای ریملی که
از آن اشکها بر شانه اش...
خیره شوم...
میخواهم یادم بماند
روزی امن ترین پناهگاهِ یک آهوی زخمی بوده ام...
خاطرههای من،
در زمانی همیشه از آن تو بودهاند حاشا نکن...!!
دلم برایت تنگ میشود حتی اگر خاطرهای از دلتنگی مثل اشک از من ندیده باشی...
حتی اگر هرگز به خانه بازنگردی و آن لحظة دیداری که میگفتی هرگز اتفاق نیافتد...
شادی داشتنت
شادی بغل کردن سازی ست
که درست نمی شناسمش
درست می نوازمش
نت به نت
نفس در نفس
تو از همه جا شروع می شوی
و من هربار بداهه می نوازمت
از هر جای تنت
سبز آبی کبود من
لم بده، رها کن خودت را
آب شو در آغوشم
مثل عطر یاس فراگیرم شو
بگذار یادت بگیرم.