-
به عشق او نمیرسم
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 18:26
هر چه می آیم به عشق او نمیرسم از این دور دستها چیزی شبیه عشق ، به رنگ وفا به خیال اینکه عشقی باشد همچنان در حال آمدنم و این دل خوش باورم نمیداند که او دارد میرود من به سوی او می آیم و او از من دورتر میشود آنقدرها عاشقم که حس میکنم انگار او به من نزدیکتر میشود کاری که با دلم کرد ، احساسی که از دلم ربود ،در توان هیچ بی...
-
غیرازتوهمه ازخاطرم میرن
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 11:48
همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم میرن هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه میگیرن به جزء تو همه میدونن واست این مرد میمیره واسه همین جداییتو کسی جدی نمیگیره به جزء تو همه میدونن واست این مرد میمیره واسه همین جداییتو کسی جدی نمیگیره همین خوبه همین خوبه ، همین خوبه همین خوبه همین خوبه که با این که چشات رو ، روی من بستی...
-
... به عشق تن بدهی
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 13:43
نا گزیزی به عشق تن بدهی تن به دلواپسی من بدهی! با دوچشمان من چه حاجت بود دل به چشمان ترکمن بدهی حلقه کن رنج را به دور تنم غم خود را نشد به من بدهی! خواستی سرزمین من باشی در دلت ذره ای وطن بدهی آمدی تا به این من سرکش حال اینگونه زیستن بدهی کنج آغوش تو وهق هق شب دارم از دست.......تا کفن بدهی.
-
سه گانی (عشق)
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 13:42
آلپروزلام لعنتی تمام شده نازنینم! تورا که کم دارم نیمه شب ها همیشه غم دارم. ۲- روبرویم چقدر صخره وسنگ منظره حالت عجیبی داشت بغض تبدار دره ای دلتنگ! ۳- با طعنه های او در من غروب کرد خورشید آرزو ۴- چشم هایت به هر مصیبت بود به غزل گریه هام تن دادند تن به دلواپسی من دادند ۵- آرمیده در سکوت شب سها طرح خنده بر لبش نشسته است...
-
دوباره در مدار شعر
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 13:40
دوباره در عروق تنگ ولاجورد تورمی شبیه رنج لانه کرد وعشق مثل دودکردن چپق وپک زدن به بند بند روح مرد شبیه هیمه های نیمه سوخته میان گرگ ومیش یک غروب سرد تواز فراز روزهای بی عبور دوباره در مدار شعر من بگرد تراس پشت پنجره به رنگ مرگ واینور اتاق شعله های درد
-
بین افتادن و بلند شدن
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 13:38
بین افتادن وبلند شدن روی پای شکسته بند شدن در تب وتاب روز مرگی ام وارد زندگی گند شدن با لگد های غم زمین خودن روی دستان غم بلند شدن قهوه ی تلخ رنج روی لبم لب لامصب تو قند شدن لب لامصبت عرق سگی و پیک آخر به خنده بند شدن بعد نوشیدنت تمام جهان در سرم حالتی چرند شدن بی محابا به عشق رو کردن به نگاهت علاقمند شدن از تمامی شهر...
-
میروم تا آسمانی تر شوم
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 12:55
باز هم سجاده وشوق دعا لحظه های سبز بودن باخدا باز هم عطر گل یاس سپید یک نیستان ناله وشوروامید بال دربال نسیم مهربان می روم تا هفت شهرآسمان میروم تا مبدا نور سحر باحضور عشق باشوری دگر می روم آنجا که دل زیباشود قطره محو قدرت دریاشود می روم تا آسمانی تر شوم غرق نوروشوروبال وپرشوم می روم تا خویش را پیدا کنم خویش را در...
-
دیروز مرا می خواند...
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 12:54
دیروز مرا می خواند آهسته کسی در باد همریشه ی باران بود با آینه ها همزاد مجنون شدوشوریده از مشرق گل سرزد در مستی چشمانش لیلای غزل گل داد اوغرق دوبیتی بود با طاهر عریان مست من گرم غزلخوانی از نسل دل فرهاد من غرق نگاه او او معتکف لبخند چون سیب شفا بخشی درپای دلم افتاد لبریز شدم از او لبریز گل لبخند آنروز که آهسته می...
-
بیا
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 11:44
بیا! بیا تا که باز حرف بزنیم. بیا تا که باز تا بی نهایت نیستی پرواز کنم. بیا تا که باز از پشت همین نگاه تا ابد بارانی تا انتهای اسمان چشمانت اوج بگیرم. بیا! بیا تا که باز خستگیِ یک عمر خستگی را بر دوش زخمی تو بریزم! بیا ماهِ من! بیا مهتابِ من! بیا نازنین مهربانِ همیشه ی من! بیا لطیف ترین کاکتوسِ این کویر همیشه سرد!...
-
so...
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 11:43
So embrace the flowers of fall and remember the rain which will ever weep over landscapes wide and grey and feed the rivers flowing into the waters of life though oblivion is a mightier water - so majestic, so cold, so fathomless deep "
-
خزان گرفت
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 11:42
چه زود خزان گرفت وچه ارام نسیم پاییزی میهمان دل شد وچه اندک بهاری بود بابودنت دشت دلم گلزار بود و با رفتنت خزان گرفته در دلم خزان دلم بهاری شد با تو افسوس.... در اوج طراوت نسیم پاییزی وزیدن گرفت
-
این جا زمین است
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 17:38
اینجا زمین است.... رسم آدم هایش عجیب است اینجا گم که میشوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند
-
زلف تو
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 17:44
زلف تو نسخه پریشانی چشم هایت دوای حیرانی گونه ات فرش های تبریز است چوخ گوزل ! قیزلارین دا جیرانی - باغت آباد - سیب لب هایت برده ما را به سوی حیرانی بوسه هایت شراب شیراز است اثرش بی نظیر و طولانی چشم هایت دلیل جاذبه اند مرکز ثقل نابسامانی داغ لیلا ندیده کی داند غم آن عاشق بیابانی؟ عاشقت هستم و تو دست مرا از نگاهم چه...
-
این حال من بی توست!
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 19:16
این حال من بی توست... بغض غزلی بی لب افتاده ترین خورشید زیر سم اسب شب این حال من بی توست دلداده تر از فرهاد شوریده تر از مجنون حسرت به دلی در باد.... پیدا شو که می ترسم از بستر بی قصه پیدا شو نفس برده می ترسه ازت غصه بی وقفه ترین عاشق موندم که توپیدا شی بی تو همه چی تلخه باید که توهم باشی....
-
هنوز هستم
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 19:04
من هستم… زنده ام. نفس می کشم… هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم و بی هوا به سرم می زند تمام مسیرم را تا خانه پیاده بیایم.. هوس می کنم تنها قدم بزنم… تنها گریه کنم… تنها گوشه ای ساعت ها بنشینم و زندگی ام را مرور کنم. اما هنوز هستم.. هنوز عاشق بارانم… هنوز بوی اقاقیا… بوی نعنا.. بوی چای تازه دم مادرم را دوست دارم
-
خدا که گریست...!
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 19:03
خدا که گریست ، من اشک بودم ... از آسمان میچکیدم که تو دستانم را گرفتی ، محکم ! مرا در آغوش کشیدی و با آتش محبتت گیراندی . ... اینک اشک نیستم . که از گرمای حضورت ، تا ابد آتشم ...
-
گاهی...
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 18:30
ﮔــﺎﻫــﯽ .. ﺁﻧـﮑـﺲ ﮐـﻪ ﻣـﯽ ﺧـﻨـﺪﺩ ﻭ ﻣـﯽ ﺧـﻨـﺪﺍﻧـﺪ .. ﻣـﯿـﺨـﻮﺍﻫـﺪ ﺣـﻮﺍﺳـﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥِ ﮔــﺮﯾــﺎﻧـﺶ ﭘــَﺮﺕ ﮐـﻨـﺪ ... حواسم هست حواست نیست.
-
دلم برایت تنگ می شود
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 15:00
دلم برایت تنگ می شود گرچه اینجا نیستی هر جا می روم یا هر کار می کنم صورت تو را در خیال می بینم و دلم برایت تنگ می شود دلم برای همه چیز گفتن با تو تنگ می شود دلم برای همه چیز نشان دادن به تو تنگ می شود دلم برای چشم هایمان تنگ می شود که پنهانی به هم دل می دادند دلم برای نوازشت تنگ می شود دلم برای هیجانی که با هم داشتیم...
-
بی پروا
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 14:57
دیشب تـا صبــح دسـتانم بـه دنبــال دسـتـانت گریست کـودکانـه تـو را بهـــانه میــــکرد... دیـشب تـا خـــود صبح آغوشم برای آغوشت بغض کــــرد! ساده بگویم دیشب دلم ... د لم بی پروا... هوای بودنت را میــــکرد...!
-
عشق
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 14:30
قلم از عشق بلغزید و بزد بانگ صریر اصطکاکیست که در حسرت معشوق بماند وعده میکرد خلاف و دل و جانم به رحیل حور عینی ست که بر سر در فردوس بماند عیب بر عاشقیم میکند هر ساعت و وقت تازه کیشی ست که در بستن زنار بماند گرد راهش رمق چشم رقیب است ولی سرمه دانیست که از دیده ی فرهاد بماند از الف لام به میم است حضورش به سطور سر عشقی...
-
زن ها زود پیر می شوند زیرا...!
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 14:27
چون عروسک بازی شونم جِدیهِ، رو عمرشون حساب میشه. !!! از دو سالگی مادرن. بعد مادر برادرشون میشن. بعد مادر شوهرشون میشن. باباشون که پا به سن میذاره ازشون پرستاری یه مادرو میخواد. گاهی وقتا حتی مادر مادرشونم میشن. من شوهر نکردم. ولی مادر مادرم بودم، مادر پدرم بودم، مادر برادرم بودم، تازه به همه اینا بچههای به دنیا...
-
مادر
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 14:25
برای مادرت یک کاری بکن فردا نه چند ساعت بعد هم نه... چند ثانبه دیگه هم نه… همین الان... برای مادرت یک کاری بکن.. اگر زنده ست دستِشُ... اگر به آسمان رفته …قبرشُ... اگر پیشت نیست …یادشُ… اگر قهری…چهرَشُ …. ببوس… بانوی آریایی،پیشاپیش،روزت مبارک
-
داستان
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 13:26
آسمان کوچکت را نمی بینم ابرها ایستاده اند و جهان، به صدای تو گوش می دهد چقدر باید، مرده باشی و تا زنده بمانی ؟ آزمون و خطایی در پیش است همسفر کژتابی های باد و آینه !
-
همسفر
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 13:07
آسمان کوچکت را نمی بینم ابرها ایستاده اند و جهان، به صدای تو گوش می دهد چقدر باید، مرده باشی و تا زنده بمانی ؟ آزمون و خطایی در پیش است همسفر کژتابی های باد و آینه !
-
دوستت دارم
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 13:06
آنقدر دوستت دارم که پروانه ها گیج می شوند گل ها تعجّب می کنند و باران دلش آب می افتد !
-
عشق تو
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 13:03
مهم نیست پشت سر یا رو به رویم چیست همینکه تو در منی برای همسایگی با آفتاب و همزبانی ِ گنجشک ها کافی ست با تو می شود باغچه را فهمید دست ها را پر از باران کرد می شود نشست پای خاطرات ماهُ پنجره یا غیبت شمعدانی پشت سر شب بوها می توان دانست گیلاس ها چرا همزادند و سیب ها آری از تیرۀ حوّایند یادگار من از تو کلبۀ کوچکی ست در...
-
به جه می اندیشی؟!
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 16:29
شمپانزه از نظر ژنتیک بیشترین شباهت را به انسان دارد. تنها قسمت بسیار کوچکی از ژنوم شمپانزه با انسان تفاوت دارد، ولی همین تفاوت اندک ژنتیک، تفاوتهای بسیار بزرگی در دستگاه عصبی انسان و شمپانزه به وجود آوردهاست. با این وجود دانشمندان اخیراً به کشفی حیرتانگیز درباره عملکرد مغز شمپانزهها دستیافتهاند: اندیشه درباره...
-
مارگارت تاچر
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 16:24
مرد مارگارت تاچر "بانوی آهنین" انگلستان مرد! Margaret Thatcher is the first woman Prime Minister of the United Kingdom and was the first woman to lead a major political party in the country. She acted upon many important positions and took major responsibilities as the leader of the Conservative Party before...
-
تخمدان مصنوعی
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 15:57
محققان آمریکایی موفق به تولید تخمدان مصنوعی با قابلیت ترشح هورمون های جنسی در سطح تخمدان طبیعی شدند. به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، زنان دچار مشکلات تخمدان یا افرادی که پس از یائسگی توانایی تولید هورمون های جنسی خود را از دست می دهند، از روش هورمون درمانی جایگزین (HRT) استفاده می کنند که با...
-
دلم می گیرد
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 17:30
دلم میگیرد… دلم برای دلم میگیرد برای غربت غریبانه اش،پذیرش بی چون و چرایش و سهم نه چندان عادلانه اش میگیرد و دلم برای غمهای دلم می گیرد … میخواهم دل داریش دهم آرام نمیگیرد،میخواهم ندیده اش بگیرم تحمل نمی آورد، گاه توبیخش میکنم از تمام گردشهای احساس محکومش میکنم و در قفس احساس محکوم به ماندن ، اما باز دلم برای دلم...