-
نگرانی
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 15:01
بیزارم از اینکه اسم هرزگی هایت را آزادی و اسم نگرانی هایم را گیر میگذاری و برای بی تفاوتیهایت اعتماد را بهانه می آوری . . .
-
بهشت دیگران
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:58
آتش دوزخ باشد شراب باشد تو کنار من باشــﮯ و شیطانــﮯ که گولمان بزند شب که شد از بام جهنم خودمان بهشت دیگران را مــﮯبینیم!
-
عذاب
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:55
مــــــــرا هیـــــــــچ چیـــــــز عـــــذاب نمی دهــــــد جـــــــز اینکــــــــه همیشـــــــــه دانستـــــــه خطـــــا کردم ندانستـــــــه آلـــــــوده شدم نشــــــناختــــــه وابســــــته شــــــدم و ناخواســـــــته رانـــــــده شدم...
-
آبستن دردها...
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:53
دنیا را بغل گرفتم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابم برد بیدار شدم دیدم آبستن تمام دردهایش شده ام...
-
مقدس ترین جای دنیا
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:51
مقدّس تـرین جـای ِ دنیــاست اتـاق ِ تنــهایی هـایـم ! وقـــتی ، بـا نیـّـت ِ تــو خـــلوت میکـــنم ...! میدانم ؛ دیگر برای من نیستی ! اما .... دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد
-
زن
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:49
زن! قداست دارد... برای بودن با او باید مرد بود ، نه نر!
-
از پس دیوانگی
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:48
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ، من هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد ، من نه عاشقم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید ، من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگی میفهمد
-
مرا اینگونه باور کن
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 14:44
مرا این گونه باور کن کمی تنها کمی بی کس کمی از یادها رفته نمیدانم مرا ایا گناهی هست؟ که شاید هم به جرم ان غریبی و جدایی هست؟ مرا اینگونه باور کن.
-
مسککککککککککککن مههههههههههههههههههههر!
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:28
نقدینگی سرگردان ، پس از بازار سکه و ارز وارد بازار مسکن شد. فعالان امر مسکن مدعی هستند در چند هفته اخیر قیمت مسکن متاثر از بازار ارز و سکه 20 در صد افزایش قیمت داشته است.( اطلاعات – 13 دی 90) یکی از مظاهر تمدن و شهر نشینی تغییر کاربری اموال و منقولات می باشد و کشور ما هم بالطبع از این قاعده جهانی مستثنی نیست. به عنوان...
-
شرکت تجاری بدتر یا برتر؟!
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:23
در روز های اخیر که همه ملت حتی آقای علم تاج هم حسابی سرگرم سکه و دلار و ارز و ... بودند ، اتفاقات ریز و درشتی اتفاق افتاد. پیراهن و کفش زاید حماسه ساز داربی 74 را به مزایده گذاشتند ، یک شیر دریایی به نامزد پیکه بازیکن بارسلونا حمله کرد ، با وجود گذشت چند ماه از رکورد شکنی بهداد سلیمی صداو سیما باز هم تصاویر رضازاده را...
-
گدایان صاحب منال
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:21
به حق چیز های ندیده و نشنیده؛ مافیای گدایی! دیگر بعضی ها شورش را در آورده اند. من فکر کنم اگر خدا نیامرز سالواتوره لو پیکولو مخترع مافیا در جهنم بشنود که چه بلایی بر سر مافیا آمده و هر ننه قمری کلمه مافیا را لقلقه زبان کرده ، و این اسم را که زمانی برای خودش ابهتی داشت لجن مال کرده ، استخوان هایش در گور بلرزد. در این...
-
من زوجم و تو فردی
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:17
در این دیار ســـربی، یک استکان، هـوا نیســــــت درد و غم و مرض هست؛ یک جرعه ی دوا نیست مــعشوقه هـــای این شهر بر چهره، مــاسک دارند احــــــــوال عــــــــاشقان نیز، چندی است روبِه را نیست فرهـــــــــاد آسم دارد، خسرو ســـــــــــــیاه سرفه هیچ آدمی به فـــــکرِ شــــیرین بینوا نیســـــت "اطفــــــــال و...
-
...
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:15
مانطور که هیچوقت آدمهایی را که عاشق و دلباخته هارر فیلمز (همان فیلمهای ترسناک) هستند درک نکرده و نمیکنم، آدمهایی که عاشق غذاهای تند تند آتشین هستند را هم درک نمیکنم! آخر آدم مگر مرض دارد که خودش را تا سر حد مرگ بترساند یا غذایی را بخورد که از فرط تندی و آتشینی بخار را از سرش بلند کند! اصلا میخواهم بدانم پرز زبانشان...
-
چهارشنبه سوری
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 10:14
روزی روزگاری در زمانهای قدیم، مردم سرزمین مرا رسم بدینگونه بود که واپسین سه شنبه سال را بهانهای قرار دهند برای دور هم جمع شدنهای دوباره و رقص و پایکوبی و آجیل خوردن و ووو. روزی روزگاری در زمانهای قدیم، مردم سرزمین من گرد هم آمدند تا فکرهایشان را روی هم بریزند و ببینند چه کار کنند که این آخرین چهارشنبه سال بهشان...
-
مادر
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 12:14
تو را می سرایم ،تو ماه منی تو در امتداد نگاه منی نگاهم نوازشگر روی تو دو دستم پر از بوی گیسوی تو دلم قاصدک چین کویت هنوز دلم عاشق ماه رویت هنوز تو ای عشق من! خوب ِ خوب منی صفای طلوع و غروب منی تو پرچین سبز بهاری مگر و با لاله از یک تباری مگر که چشمم به تو اقتدا می کند و در بهت با لاله «ها» می کند تو ای چشمه سار زلال...
-
نجابت
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 12:11
خیلی وقتا که دلم تنگ نگاه تو میشه یا دلم تنگ سر زلف سیاه تو میشه میرم و یه گوشه ای هق هقم و داد می زنم توی هق هق صدام اسمتو فریاد می زنم اسم تو نجابت چشمه ی کوه یخیه اگه باز نبینمت دست و دلم برزخیه این دل برزخیم و بردار و با خودت ببر بذارش یه جای امنی شبی که می ری سفر بذارش تو بقچه ی خاطره های کودکیت یا هواش کن مثه...
-
مناجات
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 15:40
الهی! راز دل گفتن دشوار است و نگفتن دشوارتر الهی! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است الهی! ما همه بیچارهایم و تنها تو چاره ای و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم الهی! چون عوامل طاحونه چشم بسته و تن خستهام، راه بسیار...
-
رنگ...
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 15:43
ا ین دوستانی که دم از جنگ می زنند از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند ! همسفره های خلوت آنروزها ببین اینروزها چه ساده به هم انگ می زنند هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز ما را به رنگ جماعتشان،رنگ می زنند یوسف به بد نامی خود اعتراف کن کز هر طرف به پیرهنت،چنگ می ززند بازی عوض شده و همان هم قطارها از داخل قطار به ما سنگ می زنند...
-
عطار نیشابوری
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 13:29
صورت نبندد ای صنم بی زلف تو آرام دل دل فتنه است بر زلف تو ای فتنه ایام دل ای جان من رویای تو دل غرقه دریا تو دیری است تا سودای تو بگرفت هفت اندام من تا جان به عشقت بنده شد زین بندگی تابنده شد تا دل ز نامت زنده شد پر شد دو عالم نام دل جانا دلم از چشم بد نه هوش دارد نه خرد تا از شراب عشق خود پرباده کردی جام دل پیغامت...
-
مهدی اخوان ثالث
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 13:26
فاصدک هان چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی اما اما گرد بام و در من بی ثمر میگردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کردن دست بردار از این در وطن خویش غریق قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که...
-
عطر شهادت
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 14:14
خاک هم عطر شهادت می دماند آن روزها ترکش، از بند ملامت می رهاند آن روزهــا دسته ای مرغان عاشق سوی قافِ غربت و... دسته ای را جاه دورش می نشاند آن روزها یار رفت و دوست رفت و مَردِ همسنگر ولی اشک حسرت از نگاهش می چکاند آن روزها رزق و روزی شان شهادت بود در بازار عشق رزق و روزی را خدا خود می رساند آن روزها خاک غربت می تکاند...
-
مثل کبوتران
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 14:07
بگذار زیر پای تو نقاشی ام کنند در دومین هجای تو نقاشی ام کنند مثل کبوترانِ شب جمعه حرم بگذار در هوای تو نقاشی ام کنند مثل کتیبه های قدیم حسینیه در مجلس عزای تو نقاشی ام کنند جبریل می شوم سر سجاده ای اگر همسایه ی دعای تو نقاشی ام کنند بگذار مثل مشک پر از آب یک غروب در دست بچه های تو نقاشی ام کنند من نذر کرده ام که به...
-
عکس
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 15:18
-
عکسی زیبا
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 15:17
-
عکس
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 14:55
-
عکس
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 14:50
-
عکسی زیبا
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 14:49
-
عکس
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 14:43
-
حرففففففف
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 09:43
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 09:41
شاگردی از استادش پرسید : ” عشق چست؟ “ استاد در جواب گفت: ” به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! “ شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: “چه آوردی؟ “ و شاگرد با حسرت جواب داد: ” هیچ! هر چه جلو...