-
انواع خر (طنز)
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 14:40
خر شاکی -------------------------- حتما ادامه مطالب رو نگاه کن خیلی قشنگ ------------------------------------------- خر رمانتیک خر کیف خر کنجکاو خر لوس خر نجیب خر بدبخت خر نی نی خر مدرن خر عراقی خر اسراییلی خر حمال خر مکزیکی خر در چمن خرخون خر زور خر حماسه ساز خر گلادیاتور خر گاز سوز
-
عاشق شدن ؟؟
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 14:37
عاشق شدن چیز ساده ایست …. آنقدر که همه ی انسانها توان تجربه کردن اون رو دارند ! مهم عاشــــــــق ماندن است ؛ بی انتــــــــــها بی زوال تا ابــــــد ؛ بی منـــــت …
-
لرزش درخت
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 14:35
پرنده ای که روی شاخه درخت نشسته از لرزش درخت نمی هراسد چون ایمان پرنده به شاخه نیست بلکه به خود است
-
مرز شعر و ترانه (احمدشاملو)
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 13:46
این است عطر خاکستری هوای که از نزدیکی صبح سخن می گوید زمین آبستن روزی دیگر است این است زمزمه سپیده این است آفتاب که بر می آید تک تک ، ستاره ها آب می شوند و شب بریده بریده به سایه های خرد تجزیه می شود و در پس هر چیز پناهی می جوید و نسیم خنک بامدادی چونان نوازشی ست عشق ما دهکده ای که هرگز به خواب نمی رود نه به شبان و نه...
-
خونه تکونی
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 13:34
عاشق این عکس آخریم فقط ...قیافه ی آقا و جارو و خاک انداز خانوم رو داشته باشین فقط
-
خط ها ...
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 13:29
خطی کشید روی تمام سوال ها تعریف ها معادله ها احتمال ها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق خطی دگر به قائده ها و مثال ها خطی دگر کشید به قانون خویشتن قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید خطی به روی دفتر خط ها و خال ها خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با عشق ممکن است تمام محال ها
-
مزرعه ی سوخته ام
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:15
صدای پاهات می آید با بهار تو صدای گرفته ی یک صبحی که پهن شده ای روی میز صبحانه یک روز صبحی که بینیش را چسبانده به شیشه ها پرنده ای که یک شهر را گرفته زیر بال هاش پرنده ای که مادر همه سیم های برق شده ست
-
عمری دگر بباید
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:13
سالهایی دور بوده است که من توی تن یک پرنده عاشق شدم با ریشه های یک درخت نفس کشیدم که از عشق یک پرنده ی مهاجر بیمار است و با پرنده از کوچ برگشتم با درخت لانه نبودم دیگر با درخت هیزم های خانه ی زنی شده ام که در قلبش یک پرنده دارد باید به من برگردم شبیه مردی که رفته ست تا قرص های فراموشیش را پیدا کند
-
بی خوابی
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:11
آمده بودم ببرمت به خواب هام ، جا گذاشتمت بین قفسه ها ی دارو ، توی جیب های روپوش سفیدم ، زیر انگشت های لرزان مردی روی زنگ اخبار ماندی ، گفته بودم چین های لباست را باز کن ، بینداز روی میز کارم ، بینداز روی همه ی پنجره ها ، روی افسانه را ، که قلبش دوبار ایستاده ، روی قلبش گفته بودم زنگ بزنی ، صدای بوق بیاید 3 تا ، و بعد...
-
تنهایی یک غار است در آدم
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:10
یک پاییز بوده است که من یقه ی کت خاکستری م را تا جلوی دهانم بسته ام و همه ی باران های این شهر را تنها قدم زدم ، یک پاییز بوده ا ست که با صدای مرد توی هدفونم خوانده م ، باران برده ست مرا تا کافه ها و برگردانده ست خانه ، کتاب هایم خورده اند مرا ، چشم هایم 3 شماره نشست کرده اند ، یک پاییز بوده است ک تنهایی ش را هزار سال...
-
تنهایی بعد از تو غم انگیز تر شد
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:08
دست های تو سد شدند روی صورتم ، اشک هایم مرا غرق کرد . غم انگیز ترین شوق به آغوش تو بود. به گفتن عاشقانه ای ک وقت شنیدنش نبود. به حادثه ی تو. تنهایی بعد از تو معنای دیگری داشت ، درد توی گفتن این کلمات ماسید درد توی راه بین نگاه های دیگران به این دیوانه خشکید . از تو تا من راهی نبود . ار تو تا من هیچ چیز دیگری نبود. دست...
-
روزه سکوت
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:07
اسم دردم مهراب است ، مهراب کمالی ، موهای تیره،36ساله ، مرض خطرناکی ست اسم دردم منم ، که سالهاست یک گوشه کز کرده ست . رنگ پریده ، بی قواره ، تنها ... به اندازه ی یک قرن تنهاست ، توی لباس های گشاد فراموش شده ، درد من یک صورت رنگ پریده است که هر بار توی آینه نگاه نکرده ست آخ دردم از من است . یک روزی این اسم را این صورت...
-
جایی هست میان دستان تو که سرزمین من است
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:04
بغل میخاهم ، سخت مچاله ام . بغل میخاهم مثل پرنده ای ک هنوز نفهمیده مادرش بر نمی گردد. کاش یکی بیاید که نداند درد را . کاش یکی بیاید سرم را بگیرد زیر بالش . بیاید باور نکند که لانه را باد میبرد . من از این همه تنها دو دست میخاهم که سرم را بگیرد صورتم را بپوشاند . که وقتی با دنیا قهرم شد بروم توی خانه اش . آخ دلم دیگر...
-
پیاده برویم تا مرگ
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:01
سرباز ها ، موها شانه زده ، تفنگ ها در دست ، پوتین ها برق افتاده ، می روند که بمیرند . قانون، قانون است . بعضی ها می روند تا سر کوچه نان بخرند . بعضی ها می روند گردش با فرزندشان . بعضی هم میروند که بمیرند ... مثلن ازشان که بپرسی شغلت چیست ؟ می گویند مردن ... و تو باید خیلی عادی بدون حرکت اضافه بگویی آهان ، روز بخیر ، و...
-
این پرنده ک پرید آخرین پرنده بود
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 10:00
تو می دانی کجای جهانیم ما؟ کی می داند خدایی هست یا نه؟ خدای بعد از ظهر ها دلشوره دارد و بی حوصله ست ، خدای صبح ها تکراری ست، عصبی ست، سیگار میکشد یک بند ، و خدای شب ها عاشق پیشه ست . تو میدانی کی هستیم؟ من فقط می دانم چشم هام را که ببندم یادم می رود کی هستیم ، به زور باز نگه داشته ام یک باریکه لای چشم هام را ، دنیا...
-
آدرس مرا بنویس کف دستانت
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:59
دستم را از پنج جا بریده ام ، مچ دست چپم مدت هاست درد میکند ، تازگی شانه هایم افتاده تر شده اند و اصلن خیالم نیست که قوز کنم ،دیگر ناله نمیکنم ، آه نمیکشم ، سیگارم را کم کرده ام ، از دوست هایم دور شده ام ، از دیشب قهر کرده ایم ، شام دیشب خوشمزه بود ، امروز چیپس ماست خورده ام و بعد از ماه ها تتها توی خانه مانده ام همه...
-
مردن به همین آسانی ست
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:58
چیزی نیست . فقط آن فندک طلایی ت را روشن کن و گوشه لباسم را بگیران . چیزی نیست ک بعد از خورد کردن قارچ برای نهار قلبم را بشکاف . چیزی نیست بخدا بالشت را بگذار روی صورتم و تا صبح آرام بخاب. طوری نیست لب هایم را ببوس دست هات را دور گردنم بگذار و فشار بده . یا که هر روز کنارم بنشین و نگاهم نکن یا که دیگر معنی اسمم را...
-
دلم گریه می خواهد
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:55
غم دوری چنان کرده که حتی گریه های بی امانم گریه میخواهد ن شب دارم نه خواب در چشمم نمی دانم که این غم از دل تنگم چه می خواهد شب و روزم یکی گشته قد سروم دوتا گشته بیا بنگر خدای من بگو آخر که این بغض از گلوی من چه می خواهد فغان و زاریم هر دم به دور دست تو پیچید مزن زخمه به ساز دل مگر این بی نوا از تو چه می خواهد
-
خمیر کاشت میلگرد
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:53
نوعی مخلوط سه جزئی بدون حلال بر پایه رزین اپوکسی بیسفنول و هاردنر پلی اسید می باشد که ماده مناسبی برای کاشت آرماتور و تقویت سازه ها است .خمیر کاشت میلگرد نوعی مخلوط سه جزئی بدون حلال بر پایه رزین اپوکسی بیسفنول و هاردنر پلی آمید می باشد , در ضمن این محصول در نوع دو جزئی نیز عرضه می گردد . با استانداردهای ذیل مطابقت...
-
تکیه گاه نئوپرن
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:51
تمامی سازه ها به علت برخی از عوامل نظیر دما , فشار , انقباض , رانش , زلزله و تحمل بار دچار لرزش و تکان می شوند بنابراین نیازمند شیوه و تمهیداتی هستند تا در برابر این لرزشها مقاومتشان افزایش یابد . تکیه گاه نئوپرن بر پایه پلی کلروپرن و با کیفیت بالا ساخته می شود که دارای ثبات و استحکام و عمر طولانی تر نسبت به لاستیک...
-
ماستیک سرد اجرا
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:49
ماستیک سرد اجرا گونه دیگری از درزگیرهای الاستیک بر پایه بیتو من را بر می باشد که از چسبندگی قابل توجهی به انواع مصالح برخوردار است . با استانداردهای ذیل مطابقت دارد ASTM C1330 , ASTM C1193 BS 5212 , CRD-C527 , CRD-C22 خواص و اثرات سهولت اجراء مقاومت بالا در برابر شرایط جوی چسبندگی بالا به انواع مصالح نظیر چوب ، بتن و...
-
پودرآب بندی X-2000
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:47
پودرآب بند ی X-2000 ترکیبی دو جزئی ، شامل یک جزء پودری پایه سیمانی و دیسپرسیون پلیمری و عاری از حلال است که پوشش بدون درز بر روی سطح تشکیل می دهد و دارای خاصیت ایجاد پل بر روی ترک می باشد . خواص و اثرات قابل اعمال بر روی سطح مرطوب است و بصورت هیدرولیکی سخت می شود عاری از حلال ، سازگار با محیط زیست اجرای آسان و مقرون...
-
ترمیم کننده بتن
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 09:45
ملات آماده بر پایه سیمان با دانه بندی مناسب و بدون انقباض می باشد که با توجه به پلیمرهای فعال شونده ای که در ساخت این چسب پودری به کار رفته از چسبندگی قابل توجهی به سطوح زیر کار برخوردار بوده و مقاومت فشاری بالایی را تحمل می نماید که در دو نوع ترمیم کننده معمول و ویژه عرضه می گردد .ملات آماده بر پایه سیمان با دانه...
-
چشمانت وسوسه ام میکنند
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:20
چشمانت وسوسه ام میکنند وآرامش راازمن می ربایند کنارمی ودست دردست من لبخندمیزنی ونجواکنان میگویی: آرام باش...این منم...عشقت... من باتوام...درکنارت... وخودنمیدانی که این نیزمنم لیلی همیشه شکسته ات... لیلی همیشه چشم به راه... آرامم میکنی مرادرآغوش میکشی ولبانت کامم شیرین میکنند مراسیراب میکنی ازعشقت... نوازش هایت رادوست...
-
من دلم را که می تپد با تو ...
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:19
من دلم را که می تپد با تو ـ گرچه گمراه ـ دوست می دارم با تو معدود خنده هایم را ـ گرچه کوتاه ـ دوست می دارم چشم خود را که دیده بود تو را، دست خود را که چیده بود تو را پای خود را که مدتی شده بود، با تو همراه دوست می دارم هر کسی را که دارد از تو نشان، همه را فارغ از زمان و مکان مثل عکس جوانی ات که در آن، شده ای ماه دوست...
-
می بوسمت ستاره دنباله دار من
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:17
بالابلندِ عاشقِ شرقی تبارِمن تنها تویی ترانه ی خورشید وارمن شیرین ترین حقیقتِ من در خیال ها ناممکن است خواب تو یک شب کنار من پروانه های روسری ام تشنه ی تواند ای گیسوان مخملی ات قهوه زارِ من باران همیشه بویِ تورا پخش می کند در لا به لای هق هق بی اختیارِ من یک عمر توی بازیِ تو تاس ریختم شاید که جفت شش بشود سهم کار من...
-
فرصتی بده
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:15
فرصتی بده تا من با تو هم قدم باشم درنگاه آدم ها، ننگ ومتهم باشم دختری که میگوید شعرهای بی پروا آبروی ابیات وحرمت قلم باشم یک فرشته ی عاشق دربهشت آغوشت هستی پراز بودن دردل عدم باشم ازجداشدن بگذر درعبوربی فرجام تادلیل شادی ها برعلیه غم باشم باتمام احساست دعوتم بکن تا من صادقانه مهمان عشق تازه دم باشم فرصتی بده دریا...
-
حال ما خوب است اما......سید علی صالحی
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:14
سلام ! حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان ! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود میدانم همیشه حیاط...
-
لحظه ها را دریاب
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:12
لحظه ها را دریاب ! دلم این را می گفت و به گوشم می خواند بهتر آن است به فردا نرسد این شبانگاه که یارم اینجاست این شب ماه که به جای حسرت بغلش را تن من پر کرده و به جای همه ی بالشها نقش او را خودش ایفا کرده ! شبی از جنس طراوت که در آن بر دل خسته و غمدیده ی من نفسش حکم مسیحا دارد شب که نه روز تر از روز من است بخت پیروز که...
-
راز
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 14:10
دل من دشت وسیعیست به اندازه مهر که بر آن ، سالی چند تو ندانسته خدایی کردی ! دل من صادق بود پاک و یکرنگ و زلال آن زمانی که تو را بیشتر از نفسش می طلبید می توانستی تو به کلامی سر دل باز کنی به نگاهی سخن از راز کنی قصه غصه من کوتاه و شرح دلدادگی آغاز کنی می توانستی تو که غرورت را . . . آه . . . می توانستی . . . اما ، آیا...