-
تا همیشه با تو
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 19:20
امشب هوای ساحل روحم چه بی ریاست رویای او غم از دل من پاک کرده است اندوه دوری از تپش یک نگاه ناز دل را به رسم عاطفه نمناک کرده است یادش به خیر دسته گلی از صداقتش در لابلای شهر وجودم نشسته بود دست مرا به رسم وفا سبز می فشرد دستش اگر چه از غم یک عمر خسته بود او رفت و کوچه های غریبانه زمان در یک سکوت خسته و معصوم مانده...
-
جادوی نگاهت
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 19:20
چه می شد گر دل آشفته من هر چشم تو عادت نمی کرد و ای کاش از نخست آن چشمهایت مرا آواره غربت نمی کرد چه زیبا بود اگر مرغ نگاهت میان راز چشمان تو می ماند تو می ماندی و او هم مثل یک کوچ ز باغ دیده ات هجرت نمی کرد تمام سایه روشن های احساس پر از آرامش مهتابیت بود و لیکن شاعر اینه ها هم به خوبی رک این وسعت نمی کرد زمانی که تو...
-
برای چشمانت
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 19:16
هوا ترست به رنگ هوای چشمانت دوباره فال گرفتم برای چشمانت اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا قبول کن که بریزم به پای چشمانت بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی بر د اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست که مانده در عطش کوچه های چشمانت تمام اینه ها نذر یاس لبخندت جنون آبی در یا فدای چشمانت چه می...
-
عشق چون وافیست وافی میخرد ... " !!
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 19:10
مردگان کهنه را جان میدهد تاج عقل و نور ایمان میدهد دل مدزد از دلربای روحبخش که سوارت میکند بر پشت رخش سر مدزد از سر فراز تاجده کو ز پای دل گشاید صد گره با کی گویم در همه ده زنده کو سوی آب زندگی پوینده کو تو به یک خواری گریزانی ز عشق تو به جز نامی چه میدانی ز عشق عشق را صد ناز و استکبار هست عشق با صد ناز میآید...
-
غرق در عشقت
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 19:07
قلبت را لمس میکنم ، تو را حس میکنم ، همه وجودمی ... آرامم میکنی ، مرا درگیر نگاهت میکنی ، تو آخر مرا دیوانه خودت میکنی دوست داشتنم تمامی ندارد ، هیچ کس جز تو در قلبم جایی ندارد قلبم جز تو سرپناهی ندارد ، تو مال منی ، این با تو بودنها حدی ندارد و تکرار میشود ، در هر تکرار حسی تازه پیدا میشود هر حسی به وسعت عشقمان ، هر...
-
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:18
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را چه شعبده است که در چشمکان آبی تو نهفته اند شب ماهتاب دریا را تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن که چشم مانده به ره آهوان صحرا را به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند چه جای عشوه...
-
اعتراف
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:16
چه گونه میتونم بگذرم از تو وقتی تو همه لحظه هام اسم توباشه چه گونه میشه پیداشه کسی که حرارت نگاهش مثل تو باشه نمیتونم تورو حتی یه لحظه در این روزای سخت تنها بذارم بدون من بدون دستای پر مهرت نمیشه نمیتونم دووم بیارم با این که طرد کردی منو اما هنوزم مرحمی واسه دردامی حظورت باعث میشه نجات بدی منو از این دل خستیگی ها و...
-
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:15
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا هوای...
-
فرشته ی نجات من
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:13
خداکنه دستای تو از دست من جدا نشه خدا کنه فکرتو یک لحظه از سرم جدانشه ما میتونیم تا ابد کنار هم بمونیم همیشه و هرکجا قدر همو بدونیم واسه ی وصف نگاهت عمریه سوختم و ساختم برای بودن با تو همه ی دنیامو باختم ولی دنیا مهم نیست چون من تورو دارم خودم تنهام ولی هرگز تورو تنهات نمیذارم اسیر عشق تو شدم خوبه که درکم میکنی همه...
-
پیرهن تو
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:11
یه پیرهن از تو جا مونده پراز عطر گل مریم که با لمس کردن پیرهن تورو حس میکنم هر دم در اغوشم .در این خونه .در این دوران تنهایی فقط پیرهن رو میبوسم .تو هر لحظه و هرباری چشام میباره از دوریت.بازم دلتنگ تو میشم کنار پیرهن و یادت .به دور از حس تشویشم با این که از پیشم رفتی .هنوز قلبم تو دستاته دلم درگیر عشق تو.دلم تسلییم...
-
نفسم
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 16:09
گر گرفته تن من از هرم سوزان تنت عاشق این لحظه ها ام که میسوزم تو تبت غرق در اغوشت و داغم ز گرمای وجود هردو لبریزیم از احساس و گرفتار سکوت دستام و محکم بگیر تا رویاهام ابی بشه حضورت تنفسی برای این ماهی بشه محدود شه نگاهم و خیره بشم به چشم تو خالی از دلهره ام چه بی نظیره عشق تو بند بند جمله هام از تو حکایت میکنه فقط...
-
دلم دستهای تورامیخواهد..
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 12:51
چه حس بدی دارد .....! گرمای شالگردن بی روح من ....! درسرمای این روزها .... وقتی ... دلم دستهای تورامیخواهد .....
-
اغوشت...
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 12:50
اغوشت ... علم رازیرسوال می برد ... انقدرارومم می کندکه هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد ..!
-
جنس بارانی
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 12:49
باران برای کسی تکراری نمی شود، هروقت بیایید،دوست داشتنیست ... و تو از جنس بارانی
-
با پای خود مرا به سرِ دار می کشی...
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 12:48
تاکی که سر به شانه ی دیوار می کِشد مستیِ استفاده ی آن کار می کشد بر شانه های من اثرِ هجرِ سال هاست عاشق همیشه نازِ تو را بار می کشد بعد از سی و سه سال مگر این که جذبه ای ثابت کند که عشق به انکار می کشد وصفِ شباهتِ تو و یوسف... خمار را تا پُر کند پیاله به بازار می کشد عزمِ جهادِ اکبرِ با خویش تن مرا دیوانه وَش به عرصه...
-
الهی نامه ی شیمی...
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 12:47
*خدایا تک الکترونی هستم درمدارمعصیت،مراازترازمعصیت به ترازاصلی کمال بازگردان وبه هسته ی معرفت نزدیک کن... *الهی مراثابت قدم کن تاهم چون cs(سزیم)کمترین میل رابه گرفتن الکترونگاتیوی گناه داشته باشم... *الهی قلبم راحرم امن خودت کن تااوربیتال خالی قلبم به دست شیطان هواوهوس نیفتدومثل...
-
دانه و برف
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 12:26
دانه به یک ریشه گفت : فصل زمستان شده خانۀ تاریک من یخ زده ، ویران شده در دل این خاک سرد دلم پریشان شده ریشه به آن دانه گفت: گریه نکن زار زار یک دوسه ماه دیگر باز بکش انتظار می دهد این برف و یخ مژدۀ فصل بهار
-
پای آن سرو روان...
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1392 12:24
آه ِ من .. غصه ام که میشد... اشکم که میریخت .. دلم که می شکست.. باران می بارید .. دور درخت کهن سال 7 بار طواف می کردم و می خندیدم و فراموش می کردم ... چه عشق بازی هایی که ... حالا نه دلی است ...نه بارانی هست و نه درختی و نه شبنمی... غصه ام که می گیرد : می گویم : صبر کن ...صبر کن ...صبر کن ...باز هم خدا تو را خواهد...
-
چگونه از شر موهای زائد خلاص شویم؟
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 15:14
آیا شما هم دارای موهای زائد هستید و از حضور این موهای در صورت یا بدن خود رنج می برید؟ همه مردان و زنان به دلایل گوناگون و تنها به یک دلیل عمده – پاکیزه بودن – به دنبال راه هایی هستند تا از شر موهای زاید خود خلاص شوند.تیغ،موم،نخ،کرمهای موبر،دستگاههای اپیلاتور و در نهایت،لیزر به شما کمک میکند تا بر این موها که...
-
۹ واقعیت درمورد عطسه
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 15:12
بااینکه واکنش به عطسه کردن در فرهنگهای مختلف، متفاوت است اما بخش اعظم آن یکسان و جهانی است. عطسه به علتهای مختلف اتفاق میافتد، مثل قرارگیری در معرض نور زیاد، تغییر دمای ناگهانی، نسیم هوای سرد، عفونتها و بیماریهای مختلف و … در زیر به حقایقی جالب درمورد عطسه اشاره میکنیم: ۱. عطسه کردن رفلکس اتوماتیک ما در زمانی...
-
خواص خوردنی های هفت سین
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 15:11
نوروز بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آریایى هاى ساکن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. در آیین هاى باستانى ایران براى هر جشن خوانی یا سفره ای گسترده مى شد که داراى انواع خوراکى ها بود. سفره نوروزى هفت سین نام...
-
این گیاه، سردردهای میگرنی را تسکین می دهد
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 15:09
گیاه زنجبیل در کنترل و بهبود سردردهای میگرنی نقش بسزایی ایفا می کند. این محققان پی بردند که اثر زنجبیل در پیشگیری و کنترل میگرن معادل داروهای مسکن شیمیایی می باشد. گیاه زنجبیل از سال ها قبل و در طب سنتی دارای کاربردهای درمانی متعدد از جمله رفع تهوع بوده است. مطالعه اخیر نشان داد که زنجبیل به کنترل واکنش های التهابی و...
-
هوس یارندارم
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 14:07
هوس ِ یار ندارم ... تو هوس ماندی و با نازک دل ِ من خون کردی ... هوس ِ بوسه ندارم تو نبوسیده مرا ، عاشق و مجنون کردی... هوس ِ عشق ندارم تو مرا بی سرو پا خواندی و بیرون کردی... هوس ِ هیچ ندارم تو بمان ، حرفی نیست ، چون مـــَــردی...
-
طعم یاد تو
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:28
اینروزها چه می شود که سرود؟ وقتی که حرف نمانده برای کسی گم می شوم همین روزهای زود دیگر تو نیستی که به من برسی گله نمی کنم هرگز، هوای تو هست رمق نمانده برایم تورا نفس بکشم این روزهای داغ تابستان امان نمی دهد از یاد تو بچشم
-
به خاکستر
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:26
دیگران را ببین چطور می درخشند و من بی نور ببین خانه خانه ی مردم به زندگی به خنده های عمیق آواره ام در شهر تکه کاغذی دست بادهایی که اسیر کوچه های بن بست کهنه اند خنده ام را بردی خانه ام را شکستی دیگر بسوزانم خاکسترم را پای شمعدانی ها بریز می دانم آخر با تو یگانه خواهم شد
-
دستهایم
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:24
باهمین دستهایم دنیا را تجربه کردم آتش سوزاندم صورت مادرم را لمس کردم مشق نوشتم، ترکه خوردم، گریستم با همین انگشتهای بلندم بر شیشه ی بخار گرفته ی اتوبوس وسوسه ی گناه را نقش زدم فال دیدم که خطوطش راهی به جایی نداشت سرباز شدم و خدا را نشان دادم بی آنکه بدانم انگشت اشاره ام کجای آسمان را نشانه رفته است با همین دستها...
-
جمعه
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:18
جمعه ها عجب جمعه ها چه جمعه ها روز دلجویی از معشوقه روز تمام شدنی خیلی وقتها غمگین انتهایش
-
خیسی
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:16
روزهامان تمام نداشت روزهایی که باران می چکید بوی نمناک خیس را هم می شد از گونه های تو چشید
-
آنچه ترک ها در مورد مولانا نمی دانند
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:03
عایشه حر| روزنامه آرمان| مدت ها است در نظر داشتم در مورد آیین های شب عروس که همه ساله در 17 دسامبر برگزار می شود مطلبی بنویسم. امسال فرصتی پیش آمد تا به این موضوع بپردازم. در این یادداشت سعی می کنم به غلط های مصطلحی که در مورد زندگی مولانا در ترکیه رایج است بپردازم. • رباعی معروفی ابوسعید ابوالخیر باز آ باز آ هر آنچه...
-
پاییز
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 13:01
با چشم های زرد پاییز در ایوان خانه نشسته بود. ومن به پرندگانی پیر فکر میکردم که دیگر هیچ کوچی از مرگ،دورشان نخواهد کرد. به این که تنها چند پله ایم در فاصله دو پاگرد و نبض دستهایم تیک تاکِ بمبی است که زمان انفجارش را پنهان کرده اند. پاییز در ایوان خانه نشسته است و من به دست های خاک فکر میکنم که حتی اگر تمام جنازه ها را...